اندی با خودش عهد میکند که اجازه نخواهد داد چیزی بر سر راه او و تحصیلات آکادمیک قرار بگیرد تا اینکه با یک زن جوان آشنا میشود ...

قاضی هاردی در حال رسیدگی به یک پرونده طلاق است در همین حین اندی به دختری خجالتی علاقمند میشود و ...

در دهه 1920 تگزاس، کشاورز هندی چارلی ایگل رویای برنده شدن در دربی کنتاکی را با اسب امید سیاه خود در سر می پروراند، اما با یافتن نفت در زمینش و تولد کلت طلای سیاه، اوضاع تغییر می کند.

زن جوانی در یک مدرسه دخترانه در سوئیس داستان هایی درباره خود می سازد و نامه هایی از پدری خیالی کاوشگر-ماجراجو برای خود می نویسد. و در نهایت در موقعیتی قرار می گیرد که باید او را تولید کند. وقتی او با یک مرد انگلیسی ملاقات می کند تا به او کمک کند، اتفاقات جالبی رخ می دهد.