این سریال کمدی در مورد سه گروه از دوستانی است که دوران بازنشستگی آنها شروع شده است...

سم هانتر (ملیسا جرج) یکی از حرفه ای ترین مامورین سازمان مخفی است که در آن کار میکند...بعد از عملیاتی مهم ، متوجه میشود که به او خیانت شده است و بعد از از بین بردن دشمنانش مدتی از نظرها غایب میشود..بعد از حدود یک سال او برای کشف عامل نفودی سازمان که زندگی سابقش را نابود کرد به کار سابقش بازمیگردد و دوباره درگیر ماموریتی مهم و خطرناک میشود...

داستان این سریال درباره‌ی یک پلیس عادی می‌باشد که وقتی بهترین دوست و همکار او توسط گروهی وحشی مورد حمله قرار می‌گیرد، زندگی‌اش برای همیشه دچار تغییر می‌شود...

مجموعه در سال 1965 ، درباره شروع زندگی حرفه ای اندرو مورس (شان ایوانز) ، بعد از ترک کالج آکسفورد بدون گرفتن مدرک ، مدت کوتاهی را در سپاه سلطنتی به عنوان یک کارمند رمزنگاری گذراند ، و پس از آن به نیروی پلیس پیوست. او تصمیم به نوشتن استعفا نامه خود گرفت ، اما او به همراه یک کاراگاه دیگر از پلیس کارشال نیوتون به شهر اکسفورد فرستاده شد ، برای تحقیق در مورد نا پدید شدن یک دانش اموز 15 ساله.

در سال 1952، چهار نفر از زنانی که در زمان جنگ در مرکز کد شکن مشغول به کاربودند، دوباره برای ردیابی قاتل زنجیره ای مشقول به کار شدند.

سریال در سال 1957 اتفاق می افتد... در مورد زنی به نام "جنی لی" هست که بعنوان پرستار یا قابله (ماما) در شرق لندن به دنبال کار میگردد...او که انتظار مواجهه با یک بیمارستان را دارد به ناگاه با یک درمانگاه مذهبی مواجه میشود ...جایی که باید در کنار دیگر پرستاران و راهبه ها زندگی کند آنهم در شرایطی ناخوشایند... جنی لی کم کم راه و رسم بدنیا آوردن بچه (قابلگی) را می آموزد و متوجه شجاعت مادران در جریان تولد یک نوزاد میشود...

مجموعه درام پزشکی در مورد جراح عصبی درخشان گابریل مونرو...

یک کاراگاه از شهر لندن به جزیره ی سینت ماری در دریای کارائیب منتقل میشود. بدبختانه او از خورشید، دریا و ماسه بدش میاید...

داستان در مورد پلیسی هست که از یک طرف مجبوره با خیانت همسرش روبرو بشه و از طرف دیگه قتل هایی که در شهر لندن اتفاق میفته رو با کمک همکارانش و با هوش بالای خودش حل میکنه...