چهار مرد برجسته، "ژنرال"، "کمیسر"، "رئیس" و "بازرس" درباره راههای افزایش ثروت خود بحث می کنند. "بازرس" به آنها می گوید نفت زیادی در پاریس وجود دارد و آنها باید با همراهی یا بدون همراهی مردم پاریس آن را بدست آورند...

در لندن دهه 1950، خشونتهای نژادی نسبت به مهاجران به بسیار دیده می شد. دختر بارداری به قتل می رسد. دو بازرس در باره این پرونده تحقیق می کنند و حقایقی در باره نژاد مقتول به دست می آورند که...

ساکنان "مزرعه حیوانات" از بی لیاقتی و بی‌رحمی"جونز"، مالک الکلی مزرعه، به تنگ می ‌آیند و علیه او قیام می ‌کنند. رهبری قیام را دو خوک با هوش به ‌نام‌ های "ناپلئون" و "اسنوبال" به‌ عهده دارند. به ‌زودی "اسنوبال" پنج قانون را برای رفتار حیوانات روی دیوار می ‌نویسد. طبق مهمترین این قوانین، "همه حیوانات برابرند". برای جلوگیری از بازگشت "جونز" و دارودسته‌اش، حیوانات به‌ کار می ‌پردازند و مزرعه را رونق می‌ بخشند. "اسنوبال" نیز می ‌کوشد تا به آموزش و پرورش مزرعه سازمانی بدهد. با فرار رسیدن زمستان او آسیابی را طراحی می کند تا به مزرعه برق بدهد. اما "ناپلئون" با این فکر مخالف است. او سرانجام 9 سگ بزرگ را که مخفیانه به مزرعه آورده و تربیت کرده وارد صحنه می‌ کند تا خود به تنهائی قدرت را در دست بگیرد...