یک آدمکش برای حل یک پرونده آدم ربایی که با او در ارتباط است به تایلند می رود و خود را مردی می بیند که خواهر و برادرش را کشته است...

داستان نبردهای خیابانی دو گروه یاکوزا بنام های سانو و هانابیشی و پلیسی که قصد دارد جلوی آنها بایستد .

بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده. در مورد پسری به نام Jun است که در مزرعه پدربزرگ خود کار می کند. او آرزو دارد تا در مسابقات المپیک توکیو به عنوان دونده ماراتن شرکت کند. Tatsuo دوست او نیز همین آرزو را دارد. اما جنگ شروع می شود و این دو مجبورند تا در ارتش ثبت نام کند. آنها می خواهند از کشور خود دفاع کنند اما شکست می خورند. آنها توسط شوروی دستگیر می شوند و از دست شوروی فرار می کنند ، اما توسط آلمانها دستگیر می شوند و از هم جدا می شوند .سرانجام در سال 1944 همدیگر را می بینند...

"نیشی" پلیسی که همسرش مبتلا به سرطان خون است.یکی از همکارهای او حین ماموریت گلوله می خورد و مجبور می شود بقیه زندگی خود را روی ویلچر بنشیند."نیشی" خود را برای این اتفاق مقصر می داند و سعی می کند از هر راهی که می تواند به او کمک کند...

زنی برای پیدا کردن قاتل پدرش به یک قمارباز تبدیل میشود به امید اینکه کسی که پدرش را کشته را در قمارخانه ببیند .