فردی وظیفه مدیریت یک باند کوچک و جنایتکار را در شهر کوچکی دارد که قاچاقچی مواد مخدر نیز هستند، حال وی میخواهد از بزرگترین فروشنده مواد مخدر در کشور که زیر دستش نیز کار میکند انتقام بگیرد ...

کارآگاه با سابقه ی پلیس، »تام لادلو« (ریوز) اول شلیک می کند و بعد سؤال. او که پس از مرگ همسرش حال و روز خوشی ندارد و الکلی شده، آرام آرام دچار مشکل می شود؛ هم با گروهی از پلیس های فاسد به سرکردگی »سروان جک واندر« (ویتاکر) که ظاهرا پشتیبان او است و هم »سروان ترنس واشینگتن« (لوری) از اداره ی امور داخلی پلیس لس آنجلس که به سلامت کار اصلا خود »لادلو« مشکوک شده است.

«ادوارد کول» (نیکلسن) و «کارتر چمبرز» (فریمن) هر دو بیمارانی سرطانی هستند که ماه های آخر عمرشان را در بیمارستان طی می کنند. آن دو تصمیم می گیرند که از بیمارستان فرار کنند و به تمام آرزوهای شان جامه ی عمل بپوشاند...

«چوکلیوس» (استیتم) یکی از زبردست ترین آدم کش های محافل مافیایی با پیامی تلفنی از موقعیت متزلزلی که در آن گرفتار آمده، باخبر می شود: زهری کشنده به بدنش تزریق شده که اگر نبضش از حد معینی پایین تر بزند، قلبش برای همیشه از تپش خواهد ایستاد...

"جیم دیویس" سرباز سابق ارتش وقتی از سمت پلیس لس آنجلس پیشنهاد کاری به او می شود حس می کند با زندگی قبلی خود باز می گردد.در این میان بهترین دوستش توسط دوست دختر خود "سیلویا" تحت فشار میباشد تا شغلی پیدا کند ولی "جیم" بیشتر علاقه مند به سرقتهای کوچک است و ...

«ایرل» (مارتین لارنس) و «هنک» (استیو زن) در یک چیز با هم تشابه دارند، هردو طرد شده ی اداره ی پلیس لوس آنجلس هستند! یکی خنگ و دیگری عصبانی. اخراج این دو همکار در یک اتفاق باورنکردنی، ناگهان منجر به کشف بزرگترین باند قاچاق در آمریکا می شود و حال این دو مامور بدشانس ناخواسته درگیر این ماجرا می شوند...

داستان در مورد پسر سفید پوست یک سناتور میباشد که دوست دارد تظاهر کند سیاه پوست و رپر است. سناتور به دو بازیگر سیاه پوست دستور می دهد تا پسرش را بدزدند و تظاهر کنند که قاتلند و شوکی به او وارد کنند، بلکه رویای رپر شدن از سر پسرش بیرون برود...

یکی از قاچاقچیان بزرگ مواد مخدر، جایزه بزرگی برای کسانی که او را از بازداشت پلیس آزاد کنند، تعیین می‌کند و تنها نیروی ویژه پلیس نیویورک است که می‌تواند آنها را متوقف کند...

مردی بی عرضه که در آرزوی پلیس شدن است، بعد از یک تصادف بشدت مجروح می شود و دکترها تصمیم میگیرند برای بازسازی بدن او،‌ از اعضای بدن حیوانات استفاده کنند. مدتی بعد از پیوند زدن این اعضا، او در میابد که رفتارهایش مشابه حیوانات اهدا کننده شده...