اسکروج مک‌داک به دنبال چراغ جادویی میگردد که در آن غول چراغ جادو است. ولی جادوگر شیطانی هم به دنبال چراغ جادو است…

دخترک یتیمی به نام "هایدی" ، با پدر بزرگش در میان کوهستان آلپ سوئیس زندگی می کند . او که همیشه برای همه شادی و خوشحالی آرزو می کرد ، یک روز به همراه عمه خود به شهر می رود ، تا به عنوان یک دختر خدمتکار برای یک خانواده ثروتمند کار کند ، اما این اتفاق شروع ناراحتی و مشکلات اوست و …

کلارا خود را در دنیایی جادویی می یابد که اسباب بازی هایش زنده شده اند اما باید قبل از بازگشت به خانه با موشهای شیطانی که پادشاهی را تهدید می کنند مبارزه کند.

خوکی بنام «ویلبور» از این ترس دارد که در انتهای فصل تبدیل به غذای روی میز صاحب مزرعه بشود. او به کمک یک عنکبوت سعی می کند تا از این اتفاق جلوگیری کند...

در این انیمیشن پدری برای پسرش داستانی درباره قهرمانی بنام ابیلو تعریف میکند .

اسمورف‌ها موجودات آبی‌رنگ کوچکی هستن که در خانه‌های قارچی در جنگلی که تنها ساکنانش هستن زندگی می‌کنن. کار غالب روزانه‌ی این موجودات، فرار از دست گارگومل است که سعی دارد آن‌ها رو بکشد...