جان لی (چو یان فت) که از طرف کسی قصد کشتن پلیسی را دارد، او را دنبال میکند و در نهایت پیدایش میکند، اما موقع کشتن او پشیمان میشود و متوجه میشود که آن پلیس را نباید به قتل برساند...

«ری تانگو» و «گیب کش» ، دو پلیس لس آنجلسی، به شدت «ایو پره» ، سر دسته ی گروهی خلافکار بین المللی را به دردسر می اندازند. «پره» به جای کشتن این دو، با پاپوش دوختن، آنها را روانه ی زندان می کند...

هیل ولی، سال 1985٫ «مارتی مک فلای» جوان (فاکس) نزد «دکرت امت براون» (لوید)، مخترع دیوانه، می رود که می خواهد ماشین زمانی را که ساخته، آزمایش کند. ماشین زمان به کار می افتد، ولی «براون» با رگبار مسلسل چند تروریست لیبیایی کشته می شود. «مارتی» نیز با ماشین زمان فرار می کند و به 1955 می رود...

واردل و استیو دوست هستند که وارد یک کلوپ شبانه بنام " مادم زنوبیا " میشوند و کیف پول آنها که حاوی یک بلیط برنده بخت آزمایی بود به سرقت میرود و حال سعی دارند آنرا پس بگیرند .

یک خلبان مرتد با یک هلیکوپتر جنگی پیشرفته به عنوان بخشی از قرارداد با یک آژانس اطلاعاتی برای جستجوی برادر گم شده خود ، به ماموریت می رود.