نمایشنامه ای درمورد داستانهایی که برای اعتقاد آنها را انتخاب می کنیم ، سازش هایی که نمی توان از آنها جلوگیری کرد...

«نیتان میور» (ردفورد) مأمور کهنه کار سیا، فردا بازنشسته می شود. اما ناگهان از هنگ کنگ خبر می رسد که «تام بیشاپ» (پیت) یکی از دست پرورده های سابقش را چینی ها بازداشت کرده اند و قرار است به جرم جاسوسی اعدام شود. این جاست که «نیتان» پی می برد بازنشستگی اش قدری دیرتر فرا خواهد رسید.

«آل پاچینو» (پاچینو) تصمیم می گیرد نمایش نامه ی «ریچارد سوم شکسپیر» را به تصویر بکشد. او پس از انتخاب بازیگران به میان مردم می رود واز آنان درباره ی «شکسپیر» می پرسد. تمرینات و جلسات بحث و گفت و گو درباره ی شخصیت ها هم چنان ادامه دارد، اما در این میان تهیه کنندگان از این روال کار به تنگ می آیند...

سیمون (جرمی آیرنز) مردی دیوانه سرتاسر نیویرک را بمب گذاشته و با طرح معماهایی، جان مکلین (بروس ویلیس) را به سوی بمب ها راهنمایی می کند و در همین حال نقشه سرقت شمشهای طلای یک بانک را دارد. در این بین زئوس(ساموئل ال جکسون) فروشنده سیاهپوستی از هارلم که ناخواسته درگیر ماجراشده است، با او همراه می شود...

وکیل جوان، «آرتور کرکلند» (پاچینو)، در کارش دچار دردسرهای بسیاری می شود؛ به خصوص وقتی که تصمیم می گیرد دفاع از «قاضی فلمینگ» (فورسایت) را – به اتهام هتک حرمت – به عهده گیرد...

داستان این سریال در مورد رییس جدید یک بیمارستان است که میخواهد با تغییر سیستم بیمارستان یک بیمارستان نوین و بهتر را داشته باشد که...

داستان این سریال کمدی در دوران آشفتگی آمریکا در سال 1960 اتفاق می افتد. یک خانواده سطح متوسط که در حومه شهر زندگی می کنند، مهمانی برایشان می رسد که زندگی آنها را به طور کامل زیر و رو می کند...

داستان این سریال درباره شخصی به نام ” Red ” که یک خلاف کار بزرگ و حرفه ای است که زمان زیادی مامورین و پلیس و اف بی آی دنبای او بودند. اما روزی او تصمیم میگیرد خود را تحویل قانون بدهد. اما برای این کار شرایطی در نظر دارد. او میخواهد تنها با یک پلیس کار کند و با همکاری آن پلیس بقیه افراد خلاف کار و تبهکار معروف را دستگیری کند...

سریال درباره میلیاردری است که با استخدام یک مامور سابق CIA تصمیم به پیشگیری از جرم و جنایت می گیرند در حالی که هنوز این جرم ها اتفاق نیفتاده است...

داستان سریال درباره زنی است به نام "آلیشیا فلاریک" که همسر سیاستمداریست که به دلیل سوء استفاده از مقام دولتی به زندان می افتد."آلیشیا" که سالهاست بعد از ازدواج فعالیت حقوقی نداشته به دلیل مشکلات مالی بعد از حدود ده سال دوباره شغل وکالت را در یک شرکت حقوقی پی می گیرد. او که سالهاست که از وکالت فاصله گرفته و به بزرگ کردن فرزندان و زندگی به عنوان یک زن خانه دار خو گرفته، در محیط کار با استقبال گرمی مواجه نمی شود، از طرفی باید صحبتهای در گوشی همکاران را در مورد شوهر خود که یکی از سیستمداران بزرگ شهر بود ولی امروز مایه خجالت "آلیشیا" و فرزندانش شده را تحمل کند. تصویری که از "آلیشیا" با بازی فوق العاده"جولیانا مارگیولس" داده می شود ، نه شبیه همسری به مانند "هیلاری کلینتون" است که در دوران اتهامات شدید و شکننده به شوهرش همچون صخره ای در مقابل همه اتهامات به نفع شوهرش مقاومت کرد و نه همسری که شوهر خود را کاملا به فراموشی بسپارد و زندگی تازه ای را شروع کند...