نویسنده ای پس از فروش امتیاز کتابش به یک شرکت تولید فیلم ، خود را در حال مبارزه با منافع و دیدگاه های مختلف پیرامونش می یابد.

ژوئن سال 1972، در ستاد فرماندهی دموکرات ها در دل مجموعه ی واترگیت درواشینگتن، پنج سارق با وسایل مدرن استراق سمع دستگیر می شوند و پی گیری ماجراتوسط دو گزارش گر روزنامه ی واشینگتن پست، «باب وودوارد» (ردفورد) و» کارل برنستاین» (هافمن) پس از چندی منجر به استعفای «رئیس جمهور نیکسن» می شود...

سریال در مورد یه دکتر یا پزشک خانواده که دفتر کارش توی یه محله پایین و فقیر هست. این دکتر که اسمش “بکر” هست، آدم بد اخلاق و بدعنق و بدقلق و کم صبریه و دائم به همه چی ایراد میگیره و غر میزنه. کلا هم 2 تا دوست داره یکیشون که یه دختره که یه کافه قدیمی رو اداره میکنه و بکر صبحانه و ناهارش رو اونجا میخوره دوست دیگرش هم یه مرد نابینا هست که بغل همون کافه،دکه روزنامه فروشی داره هرروز صبح بکر به این کافه میره،قهوه میخوره و سیگارش رو میکشه بعد میره سرکار. سریال حوادث اطراف این فرد رو نشون میده و نظریات “بکر” و غر زدنهاش و برخوردش با موضوعات مختلف رو بیان میکنه.

در دهه 60 یک زوج جوان تلاش میکنند تا حقیقت را در مورد مخفیگاه موجودات فضایی و حمله احتمالی آنها افشا کنند درحالی که یک سازمانی دولتی مخفی قصد دارد تا به سبک و شیوه خود با این مشکل روبرو شود...

داستان در مورد یک بار هستش در بوستون که آدم هایی که اونجا کار میکنن و کسانی که به اونجا میان تجارب زندگی های خودشون رو با یکدیگر به اشتراک میذارن و همچنین در همین بین اتفاقات کمدی هم رخ میده و …

جسد یک مرد میلیونر در حالی که به تخت بسته شده پیدا می شود. زمانی که پلیس می فهمد تمام ثروتش به معشوقه او رسیده است، به این زن مظنون می شوند...