مردی در اوایل سی سالگی خود در حالی که با از دست دادن دخترش کنار می آید مجبور میشود با بیماری "اسکیزوفرنی"دست و پنجه نرم کند...

راجر ماریس و میکی مانتل مسابقه ای برای شکست " باب روث " و زدن رکوردی تازه دارن

مردی جوان به زندان می افتد و یک مجرم سابقه دار و قدیمی از او محافظت کرده و نقش مربی را برای او بازی می کند...

یک نگهبان بازنشسته به نام «والت کونتس» (دنیرو) سکته می کند. پزشکان به او تجویز می کنند پس از خروج از بیمارستان به حرکات و تمرین های بدنی بپردازد و هم چنین برای بازیافتن قدرت تکلم، درس آواز بگیرد. از سر اتفاق یک معلم آواز در همسایگی اش زندگی می کند، اما او کشف می کند این معلم آواز، «راستی» (هافمن) یک مرد زن نماست...

دهه ی 1930. «امت ری» (پن) یکی از بهترین نوازنده های گیتار جاز و در واقع، پس از «جنگو راینهارت» افسانه ای، بهترین گیتاریست دنیا به شمار می آید. «امت»، با وجود تمامی شور و حساسیتی که دارد، در خارج صحنه، آدم بی سروپایی است...

زنی مسن که شوهر محترم و بسیار ثروتمندش اخیرا مرده است، «تام ولز» (کیج)، کارآگاه خصوصی را استخدام می کند. وظیفه ی «ولز» تحقیق درباره ی فیلمی پنج دقیقه ای و هشت میلی متری است که در گاوصندوق شوهر پیدا شده و طی آن دختر نوجوانی (پوئل) مورد هتک حرمت قرار می گیرد و کشته می شود.

راسل مردی مجرد است که پسری کوچک دارد و با نقل مکان به محلی جدید فرصت پیدا کردن عشق و زندگی تازه ای را در انتظار دارد .

"الکس" بعد از سپری کردن رابطه ای یک شبه با "ایزابل" متوجه می شود که او باردار است به همین دلیل تصمیم می گیرند که با هم ازدواج کنند.اما با سر رسیدن ازدواج سنتهای آنها خود را نشان داده و...

«کوین لومکس» (کیانو ریوز) یک وکیل مدافع جوان، بی‌باک و شکست ناپذیر ساکن شهری کوچک در فلوریدا است. او توسط قدرتمندترین شرکت حقوقی دنیا در نیویورک استخدام می شود و با وجود مخالفت مادرش که نیویورک را شهری پر از فساد می داند پیشنهاد کار را پذیرفته و بهمراه همسرش به نیویورک می رود. اما بزودی همسرش شروع به دلتنگی می کند و اسرار دارد که برگردند اما کوین در شعل جدیدش غرق شده و توجه کمتری به همسرش دارد. همسرش پس از مدتی اشباحی اهریمنی را در اطراف خود می بیند و رفته رفته دچار جنون می شود. او روزی ادعا می کند که رئیس کوین، «جان میلتون» (آل پاچینو) به او تجاوز کرده، اما در همان روز میلتون بهمراه کوین در دادگاه بوده است. کوین همسرش را در یک مرکز روانی بستری می کند اما پس از اینکه همسرش خودکوشی می کند و مادرش حقایقی وحشتناک را در مورد میلتون بیان می دارد کوین در می یابد که میلتون خودِ شیطان است و نقشه های هولناکی برایش دارد...

چهره ی جانی هوشمند، «کاستور تروی» (کیج)، به سر «شان آرچر» (تراولتا)، مأمور FBI، پیوند زده می شود تا پلیس به جای بمبی ساعتی که می تواند تمامی شهر لس آنجلس را نابود کند پی ببرد. اما پس از عمل، «کاستور» به هوش می آید و پزشکان را مجبور می کند تا چهره ی «آرچر» را به سر او پیوند بزنند...