این فیلم درمورد 90 روز مانده به حمله متفقین به نرماندی میباشد و اینکه چگونه ژنرال "دوایت آیزنهاور" مهمترین مانور نظامی در تاریخ مدرن را به صورت درخشان انجام داد ..

هنگامی که یک جنگ تمام عیار توسط امپراطوری "اسکاران" شکل میگیرد، "جان کرایتون" قصد دارد طبق نقشه بیگانگانی فضایی عمل کند و ...

داستان قسمت سوم درست از جایی شروع می‌‌شود که قسمت دوم(ارباب حلقه‌ها: دو برج) تمام شده بود.اِنت‌ها از برج آیزنگارد محافظت می‌کنند و فرودو (الیجا وود) و سام (شون آستین) که توسط گالوم هدایت می‌‌شوند در بیابان داگورلد(میدان نبرد) هستند، و این در حالی است که حلقه از گردن فرودو آویزان است. او با سام راه کوه هلاکت را در پیش گرفته و سنگینی حاصل از مسئولیتی را که حلقه روی دوشش گذاشته است را احساس می‌‌کند. آنها باید به کوه هلاکت بروند چرا که حلقه در آنجا به وجود آمده ودر آنجا هم باید از بین برود. که ناگهان با تاریکی هوا مواجه می‌‌شوند و باید از گالوم که یکی ار حمل کننده‌های سابق حلقه بوده است و اکنون چهره‌اش تغییر یافته کمک بگیرند...

داستان دو برج در پی یاران حلقه رخ می دهد که حول سه محور می چرخد. در یک سو فرودو و سم به سفر خود بسوی موردور جایگاه سارون ادامه می دهند تا حلقه را نابود کنند. در دیگر سو آراگون و همراهانش به سرزمین جنگ زده ی روهان می رسند و همرا با گاندولف آماده ی نبرد هلمز دیپ می گردند و در سوی دیگر مری و پیپین از بند می گریزند و همراه با تری بیرد نقشه ی حمله به ایزنگراد را می ریزند ...

داستان فیلم درباره آینده ای بعد از جنگ جهانی سوم میباشد که دولت های فروپاشیده، کشورها ورشکسته و دوران جدیدی از بی قانونی شروع شده است ...

ربکا گیبنی و چارلز ادواردز در نقش دو شهربازی بازی می‌کنند که وارث یک تاکستان ناموفق در روستایی نیوزلند هستند. تنها مشکل این است که هیچ‌کدام از آنها تا به حال کار سختی را انجام نداده‌اند و یکدیگر را تحقیر می‌کنند.

داستان زوجی بنام مگی و تام که برای فرار از سلطه خانواده تام به شهر کوچکی نقل مکان میکنند ولی با ناپدید شدن تام رازهائی افشا میشود و ...

داستان این سریال به شرح زندگی یک امپراطور خودشیفته و معروف روم پرداخته که امپراطوری را از پدر خود به ارث میبرد و...

داستان سریال در دوران جنگ جهانی اول رخ می دهد و درباره ی پسری به نام توماس جانسون است که به دلیل اینکه بتواند همراه برادرش بیوان ، به نبرد تاریخیِ گالیپولی برود ، سن خود را از آن چیزی که هست بیشتر می گوید و...

در قسمت اول سریال دو زن زیبا رو سوار بر اسب در حال فرار کردن از دست چند نفر مسلح به شمشیر و تیر و کمان هستند ولی یکی از این دو زن زخمی میشه این دو زن جادوگر هستند و پادشاه شیطانی آن سرزمین این مردان رو مامور کرده بود تا این دو زن رو بکشند این زن از مرز خارج میشه و به سرزمین دیگه ای میره و با یه پسر آشنا میشه ... داستان از این قرار بود که این پادشاه شیطان صفت خواب دیده بوده که یه پسری که در سرزمینش به دنیا بیاد بعدا بر علیه او قیام میکنه و حکوت او را نابود میکنه پس دستور داده بود کل پسر هایی که در اون کشور به دنیا میان رو بکشند ولی این پسر به همراه خانواده اش از مرز فرار و به سرزمین مجاور میرن و ادامه ماجرا..... فقط به این نکته اشاره کنم که این زن جادوگر در مبارزه هرکی رو بگیره و تو چشماش نگاه کنه اون طرفدارش میشه ولی خودش تا مدتی از حال میره و نمیتونه مبارزه کنه. حتما تماشا کنید یکی از قشنگترین سریالهاست.