وقتی که پدر و برادرش توسط یک وکیل فاسد و کلانتر فاسد به قتل می‌رسند،یک پیمانکار راه‌‌آهن به نام کلی اومارا نقشه انتقام می‌کشد و در این راه خلافکار سابق ویتنی کینکید به او کمک می‌کند.

سوارکار ارتش "هوندو لین" مادر و پسری را که بین جنگ خونین آپاچیها زندگی می کنند ، پیدا کرده و تبدیل به فرشته نگهبان آنها می شود...

« ویل کین » ( کوپر ) ، کلانتر هادلى ویل ، در آخرین روز خدمتش و در آستانه‏ ى بازنشستگى ، با دخترى جوان به نام « ایمى » ( کلى ) ازدواج مى ‏کند . اما از گوشه و کنار خبر مى ‏رسد خلافکارانى که « ویل » باعث به زندان افتادن آنان شده ، آزاد شده ‏اند و براى کشتن او مى‏ آیند ...

فیلم از چند داستان جدا گانه تشکیل شده است. داستان اول در مورد "هوراس" میباشد که دستگیر شده است و می تواند زمستان را در یک سلول گرم سپری کند...

spouting خانواده ایده‌آل ترین خانواده در یک شهر کوچک هستند , اما پسر بزرگ‌تر آن‌ها جان بعد از غیبت طولانی به خانه برمی گردد که باعث می‌شود آن‌ها نگران باشند که

فیلم ماجرای زندگی «هانس کریستیان انرسون» ، نویسنده مشهور دانمارکی را ، به تصویر می کشد ...