لندن، سپتامبر سال 1971. دزدان با حفر یک تونل را به مخزن یکی از شعبه های بانک لویدز در خیابان بیکر می رسانند و معادل سه میلیون پوند جواهرات و پول نقد را به سرقت می برند. عاملان این سرقت هیچ گاه دستگیر نمی شوند و ماجرا به طرز عجیبی به دست فراموشی سپرده می شود.

مردی بنام «فارمر» ، برای انتقام مرگ پسر خود و همینطور آزاد کردن همسرش که توسط موجوداتی به اسم «کروگ» ها ربوده شده اش دست به کار می شود...

«چوکلیوس» (استیتم) یکی از زبردست ترین آدم کش های محافل مافیایی با پیامی تلفنی از موقعیت متزلزلی که در آن گرفتار آمده، باخبر می شود: زهری کشنده به بدنش تزریق شده که اگر نبضش از حد معینی پایین تر بزند، قلبش برای همیشه از تپش خواهد ایستاد...

بازرس «کانرز» (استاتم) به همراه پلیسی تازه کار بنام «دکر» (فیلیپ) فرماندهی عملیاتی علیه گروهی از سارقان بانک را بر عهده دارند و...

"فرانک" (استتهام) مامور انتقال پسر خردسال فردی سیاسی از مدرسه به سمت خانه می شود. یک روز وی کودک را به بیمارستانی برای معاینه دندان می برد اما انگار چیز های مشکوکی در آنجا وجود دارد و ...

داستان فیلم در لندن میگذرد ، جایی که سد (کریس ایوانز) در تلاش است که دوست دختر سابق خود به نام لندن (جسیکا بیل) را که توسط گروه خلافکار مواد مخدر ربوده شده است بدست آورد...

«جیک گرین» بعد از هفت سال، از زندان آزاد می شود. او طی دو سال از راه قمار پول زیادی بدست می آورد، و اکنون آماده است تا از کسی که او را به زندان انداخته بود انتقام بگیرد ...

جسیکا مارتین که بهمراه شوهر و پسرش در کالیفرنیا زندگی می کند یکروز که پسر خود را به مدرسه می رساند در بازگشت به خانه توسط گروهی از اراذل به رهبری مردی خبیث به اسم گریر مورد هجوم قرار گرفته و به محل ناشناخته ای انتقال داده شده و در یک اتاق زندانی می شود . جسیکا با استفاده از یک تلفن معیوب شماره هایی را بصورت اتفاقی می گیرد و موفق می شود با مرد جوانی به اسم ریان تماس بگیرد . ریان با شنیدن صدای نالان و مضطرب این زن که در خواست کمک می کند قانع می شود تا به او کمک کند . جسیکا به ریان می گوید که آدم راباین قصد دارند فرزندش را نیز بدزدند . ریان ابتدا به سراغ پلیس می رود اما وقتی اقدام موثری از طرف آنها نمی بیند تصمیم می گیرد خودش دست بکار شده و جسیکا و فرزندش را نجات دهد و ...

«چارلی» (والبرگ) مغز متفکر گروهی سارق است که گرد هم می آیند تا در نقشه ای انتقام جویانه، چنگ «استیو» (نورتن) - یکی از دوستان سابق شان را که به آنان رودست زده - را از تمامی درآمدهای نامشروعش خالی کنند...

"فرانک" (استتهام) بسته ای را دریافت می نماید ولی متوجه می شود که بسته فوق در حال حرکت و تکان خوردن است. "فرانک" قانون خود را می شکند و بسته را باز می کند که دختری چینی از آن بسته خارج می شود و ...