دوست "ترسا" که عضوی از باند مواد مخدر مکزیک بوده، توسط افرادی قدرتمند کشته می شود . "ترسا" مجبور می شود که از مکزیک فرار کند ولی آتش انتقام را درون قلبش روشن نگه می دارد. او به اسپانیا می رود و تلاش بی پایان خودش را برای تبدیل شدن به "ملکه مواد مخدر" آنجا، آغاز می کند. به امید اینکه به قدرتی برسد که به او اجازه گرفتن انتقام عشق زندگی اش را بدهد...

"مک مکگیور" جوان یک سازمان مخفی وابسته به دولت آمریکا راه اندازی میکند تا با استفاده از مهارت غیر معمول خودش در حل مشکلات، زندگی مردم در خطر را نجات دهد...

یک دانشجوی جوان پزشکی متوجه میشود در بیمارستان محل کارش اتفاقاتی شیطانی و شوم در حال رخ دادن است ...

تمام زندگی زندگی ما وابسته به نیروی الکتریسیته هست . چه اتفاقی می افتد اگر روزی الکتریسیته نداشته باشیم و همه چیز از کار بیفتد ؟ روزی که این اتفاق بیفتد زمین دوباره به عصر تاریکی باز میگردد. هواپیما ها از آسمان سقوط میکنند ، بیمارستان ها از کار می افتند و هر گونه ارتباط غیر ممکن می شود. هیچ تکنولوژیی باقی نمانده که به ما بگوید چرا این اتفاقات افتادند . 15 سال پس از قطع شدن همیشگی برق دنیا به چیزی بسیار عقب تر از انقلاب صنعتی بازگشته است...

در یک روز عادی اتفاقی عجیب همه را شگفت زده میکند . طی یک عملیات نیروهای ویژۀ آمریکا در عراق، مردی پیدا میشود که 8 سال پیش مرگش اعلام شده بود. مردی که محاسنش بلند شده و از تمدن برای چندین سال دور بوده . آن مرد کسی نیس جز " اسکات برودی" .او در این 8 سال اسیر نیروهای القاعده بوده و بر اثرِ تصادف به توسط نیروهای ویژه پیدا میشود. موجِ شادی در میان مردم آمریکا میخروشد...سربازِ وطن به آغوش میهن بازگشته ، حتی رئیس جمهور هم این بازگشت را به وی خوش آمد میگوید. اما آیا همه چیز به همین سادگیست؟

سریال در مورد یک ایستگاه فضایی است که در حال یک حماسه منحصر به فرد پنج ساله است میباشد...

داستان این سریال درباره دو نوجوان با گذشته کاملا متفاوت به نام‌های «تندی بوون» و «تایرون جانسون» است که خود را با ابرقدرت‌های کاملا جدیدی که به طور مرموزی به یک‌دیگر مرتبط هستند، پیدا می‌کنند. تندی می‌تواند خجنر‌های نورانی تولید کند در حالی که تایرون می‌تواند دیگران را در تاریکی غرق کند. آن‌‌ها در کنار یک‌دیگر عالی هستند و سریع یاد می‌گیرند اما احساسی که به هم‌دیگر دارند، دنیای پیچیده‌ی آن‌ها را بیشتر از گذشته چالش برانگیز می‌کند...

«مارکوس بارنت اکنون یک بازرس پلیس است و مایک لوری در بحران میانسالی به سر می‌برد. وقتی یک مزدور آلبانیایی به آنان وعده‌ی پاداشی بزرگ می‌دهد، این دو بار دیگر به هم می‌پیوندند...

مردم، «ریکی بابی» (فرل) و «کل نوتن» (رایلی)، دو رفیق و یار همیشگی مسابقات اتومبیل رانی را دوست دارند. با ورود «ژان ژیرار» (کوئن) راننده ی متظاهر فرمول یک فرانسوی به میدان، طلسم خوش شانسی «ریکی» می شکند...

داستان این سریال درباره فردی به نام جفرسون پیرس که در گذشته هویتی مخفی به عنوان یک پارتیزان به نام آذرخش سیاه داشته و حالا پس از گذشت سال ها بروز وقایعی باعث میشود او تصمیم بگیرد دوباره به صحنه نبرد قدم بگذارد...