«لری لیپتن» (آلن)، ویراستار کتاب است و «کارول» (کیتن)، همسرش، زن مستقل و پر شر و شوری که همیشه مترصد انجام تجربه های جدید است؛ درست برخلاف «لری» که مرد ترسو و بی جربزه ای است که به هیچ وجه اهل ماجراجویی نیست. وقتی آشکار می شود که یکی از همسایه ها (آدلر) همسرش را به قتل رسانده، «کارول» مایل است از ته و توی این معما سر در بیاورد...

حالا اگر چه بچه های «خانواده ی اوبریاکو»، «میکی» و «جولی»، حرف زدن یاد گرفته اند اما پدر و مادرشان، «مالی» و «جیمز» ، کلافه تر از همیشه هستند...

دختری که مورد آزار و اذیت قرار گرفته و تا حدودی ناشنوا است ، توسط دو کودک توانا ، به جامعه برمی گردد ...

دو دهه گذشته است و «مایکل کورلیونه» (پاچینو)، رئیس باند مافیایی، حالا از همسرش، «کی» (کیتن) جدا شده و تقریبا موفق شده - همان طور که قولش را داده بود - خاندان مافیایی اش را کاملا مشروع و قانونی جلوه دهد. حالا قرار است پاپ به خاطر کمک های بشر دوستانه اش، جایزه ی ویژه ای به او اهدا کند و همین مسئله، به خاطر گذشته ی پرفراز و نشیبش، جنجال برانگیخته است...

زمانی که "جی.سی ویت" از اقوام دور خود ، کودکی را به ارث می برد و مجبور به نگهداری از او میشود، زندگیِ فوق العاده اش به آشوبی کشیده می شود...

"پیتر سافل" رئیس محافظه کار ، یک زندان دورافتاده آمریکایی است . همسر او "کیت" به "اد بیدل" که یک زندانی است ، علاقه مند می شود . او همسر و فرزندانش را رها می کند تا به "اد" و برادرش "جک" کمک کند تا از زندان فرار کنند ...

اوایل قرن بیستم «جان رید» (بیتی)، روزنامه نگاری رادیکال، رابطه ای پرفراز و نشیب با نویسنده ای به نام «لوییز برایانت» (کیتن) دارد.«رید»، هم چنین با گروهی از شخصیت های سرشناس معاصر خود برخوردها و رفت و آمدهایی داشته است...

«آیزاک دیویس» (آلن)، روشنفکر نیویورکی از بابت رابطه اش با دختری بسیار کم سن تر از خود به نام «تریسی» (همینگوی) احساس گناه می کند از طریق دوستش «ییل» (مورفی)، با «مری» (کیتن) آشنا می شود که زنی دوست داشتنی است اما فقط نقش روشنفکران را خوب بازی می کند...

سه خواهر بعد از طلاق ناگهانی و غیره منتظره ی والدینشون، متوجه میشن که کنترل زندگیشون داره از دستشون خارج میشه ...

«آلوی سینگر» (آلن)، کمدین موفق که دو بار ازدواج کرده، اکنون تنها در منهتن زندگی می کند. او وقتش را صرف کار حرفه ای، رفتن به سینما و مراجعه به روان کاو می کند. تا این که در سال 1975، پس از شانزده سال مراجعه به روان کاو، «آلوی» با دختری به نام «آنی هال» (کیتن) آشنا می شود...