بریتیش کلمبیا، کانادا. وکیلی به نام «میچل استیونز» (هولم)، که دخترش بر اثر استعمال مواد مخدر از دست رفته، به شهر کوچک سام دنت می رود که در آنجا به تازگی زندگی تعدادی دانش آموز در اثر سقوط مدرسه در یک دریاچه ی یخ زده کشته شده اند. او والدین قربانیان را وا می دارد تا علیه مقصر یا مقصران حادثه اعلام شکایت کنند.

هری داناوان که یک جاعل است 5 هزار دلار پول تقلبی را به زنی در پاریس می دهد که بعدن مشخص میشود او یک متخص هنری است و ....

قرن بیست و سوم. گلوله ی عظیمی از گدازه ی مذاب با سرعتی بسیار، به طرف زمین حرکت می کند. اعلام می شود که برای نجات زمین باید چهار سنگ، نماد چهار عنصر اصلی را با عنصر پنجم که نیروی مثبت زندگی است و در قالب مسافری از دنیایی دیگر به نام «لیلو» (یوویچ) تجسم یافته، در هم آمیزند. و حالا راننده ی تاکسی نیویورکی، «کوربن دالاس» (ویلیس) وارد عمل می شود تا به «لیلو» کمک کند و …

رستورانی در حال ورشکستگی که توسط دو برادر اداره می شود بر روی یک شب بخصوص ق/مار می کنند تا حرفه و شغلشان را نجات دهند...

دادستانی که تازه سر کارآمده است، درگیر ماجرای پلیس های فاسدی می شود که ممکن است پدر و همکارش را به خطر اندازد...

«ویکتور فرانکنستاین» (برانا) تحت تأثیر تجربه های استادش، «والد من» (کلیز)، دچار وسوسه ی چیرگی بر مرگ می شود. وقتی ولگردی (دنیرو) «والدمن» را می کشد و به دار آویخته می شود، «ویکتور» مغز «والدمن» را در سر جنایتکار قرار می دهد و موفق می شود او را به زندگی بازگرداند…

در فرانسه وکیلی جوان بنام ریچارد کونتوس شهر پاریس را ترک میکند تا به روستائی برود و زندگی ساده و آرامی را تجربه کند .

پراگ، سال 1919. پیاده روهای باریک و برج های قرون وسطایی، سایه ی ترسناک خود را بر گوشه و کنار شهر انداخته اند. «قصر» آن عمارت یک پارچه و باعظمت، که اقتدار و وحشت را در دل های می اندازد، بر فراز شهر دیده می شود. این، دنیای «کافکا» (آیرونز) است؛ مردی با یک زندگی دوگانه: او طی روز، یک کارمند ساده ی اداره ی بیمه است و شب ها نویسنده.

“هملت” شاهزاده دانمارک متوجه می شود که عمویش “کلادیوس” پدر او را به قتل رسانده تا سلطنتش را بدست بیاورد.”هملت” تصمیم به انتقام می گیرد و…

سال 1415. «اسقف کنتربری» (کی)، شاه انگلستان، «هنری پنجم» (برانا) را متقاعد می کند که قانونا حق تصاحب تاج و تخت فرانسه را دارد. «هنری» توطئه ی گروهی از درباریان را خنثی می کند و آماده ی تهاجم به فرانسه می شود. او پس از نبرد سنگین هارفلور، یکی از شهرهای سر راه را تسخیر می کند. دربار فرانسه نیز تصمیم به مقابله می گیرد...