«ماتیو» (ری) که هفت سال پیش زنش را از دست داده، به توانایی اش در برقراری رابطه با زنانی که دل باخته شان نوبده، افتخار می کند. آشنایی با دختری به نام «کونچیتا» (بوکه - مولینا) تمام حواس او را به خود معطوف می کند. اما «کونچیتا» با این که اقرار می کند به «ماتیو» دل بسته، آشکارا کاری می کند که حسادت و خشم «ماتیو» برانگیخته شود...

فیلمی سورئال که از قسمت های مختلفی تشکیل شده و درمورد یک میهمانی شام می باشد ...

سفیر کشور میراندا در امریکای جنوبی (ری)، همراه آقا (فرانکور) و خانم «تِونو» (سیریگ) و خواهر «خانم تِونو»، «فلورانس» (اوژیه)، برای صرف شام وارد خانه «آقای سنشال» (کاسل) می شوند. اما «خانم سنشال» (اودران) به آن ها اعلام می کند که 1 روز زودتر رسیده اند …

"جوئی" سرباز جوان آمریکایی در آخرین روز جنگ جهانی اول مورد اصابت یک خمپاره قرار می گیرد.او در بیمارستان با وضعیتی بدتر از مرگ بستری می شود.او دستها،پاها،چشمها،گوشها،دهان و بینی خود را از دست داده است.حواس باقیمانده و توانایی تفکرش زندگی او را وارد رویاها و خاطراتی عجیب می کند و...

تولدو، 1929. «تریستانا» (دونوو) که بعد از مرگ مادرش تنها شده، قصد دارد با قیّم اشراف‌ زاده و در عین حال فقیرش، یعنی «دون لوپه» (ری) زندگی کند و ...

داستان درباره دو گردشگر میباشد که تصمیم میگیرند از فرانسه به اسپانیا بروند. در میانه راه غذای ان ها تمام می شود و ...

»سورین« (دونوو)، زن جوانی است که به رغم علاقه به شوهرش »پی یر« (سورل)، بعدازظهرها در یک خانه ی بد نام کار می کند. تا این که یکی از مراجعان خانه، خلافکار جوانی به نام »مارسل« (کلمانتی)، به او دل می بندد...

»سیمون« (بروک) برای شش سال و شش هفته و شش ماه، درصحرای مکزیک بالای ستونی ایستاده، و زهد و پرهیزکاری اش زبانزد مردم منطقه است...

"سلستین" یک خدمتکار است که کار جدیدی به دست می آورد. خانواده ای که وی برای آنها کار می کند بسیار عجیب هستند. زن خانواده شخصی است بسیار سرد و شوهرش همواره در حال شکار و ...

» عالیجناب نوبیل « ( رامبال ) و همسرش » لوسیا « ( گالاردو )، پس از گذراندن بعدازظهرى در یک اپرا، پذیراى هجده مهمان براى مهمانى شام خود مى‏ شوند. مهمانى به خوبى برگزار مى‏شود، اما پس از خاتمه‏ ى آن به دلیلى ناشناخته هیچ‏کس را یاراى ترک سالن پذیرایى خانه‏ ى » نوبیل « نیست.