«هالی کندی» زنی زیبا و باهوش است که با تنها عشق زندگی اش، یک مرد ایرلندی احساساتی، شوخ طبع و بی پروا بنام «جری» ازدواج کرده است. جری بیمار میشود و سرنوشت آن دو را از هم جدا می کند. بعد از غم از دست دادن جری، تنها کسی که می تواند هالی را دلداری دهد، همان کسی است که دیگر پیشش نیست. جری بهتر از هرکسی هالی را می شناخته است، از این رو تصمیم گرفته قبل از مرگش نامه هایی برای هالی بنویسد. نامه هایی که نه تنها او را در تحمل این غم یاری می کنند، بلکه باعث می شوند خودش را دوباره پیدا کند.

یک استعداد یاب هالیوود، زمانی که در میابد همسرش به او خیانت می کند، خود را در شرایط بدی می بیند. از طرفی هم یک خبرنگار می خواهد او را از طریق مجله اش پایین بکشد...

"لس" عکاسی خرده پا که تلاش دارد به موفقیت دست پیدا کند، با "توبی"، بی خانمانی جوان با آرزوی هنرپیشه شدن دوست می شود.وقتی برحسب اتفاق، "توبی" وارد رابطه عاشقانه با یکی از مشهورترین خوانندگان پاپ می شود، "لس" حسادت کرده و تصمیم به انتقام می گیرد...

یک توفان عظیم رده 7 فاجعه ای بزرگ در جهان به بار می آورد. در همین حین، آدم ربایان به این مسئله دامن زده و اوضاع را بدتر می کنند...

یک راننده جوان در میدان مسابقات قهرمانی با مشکلات بزرگی روبرو می شود . یک قهرمان سابق مسابقات اتومبیل رانی برای راهنمایی و کمک به او وارد صحنه می شود و...

امریکا، زمان حال، «لوئل برگمن» (پاچینو)، تهیه کننده ی بخش هایی از برنامه ی خبری 60 دقیقه در شبکه ی CBS که «مایک والاس» (پلامر) آن رامی سازد، نامه ای بدون امضا حاوی اسنادی درباره ی تحقیق در مورد تنباکو دریافت می کند. «لوئل» تلاش می کند برای سر در آوردن از آن اسناد به «جفری ویگند» (کرو) دست پیدا کند که به تازگی از بخش تحقیقات یک کمپانی معظم تنباکو به نام «براون و ویلسن» (B &W) اخراج شده است…

ستان فیلم درباره یک دختر جوان عکاس می باشد که ...

عده ای از نوجوانان دبیرستانی سفید پوست ، با گروهی از سیاه پوستان درگیر می شوند و..

یک متهم سابق که به تازگی آزاد شده است درگیر یک طرح آدم ربایی ساختگی می شود که بسیار واقعی است ...

چهره ی جانی هوشمند، «کاستور تروی» (کیج)، به سر «شان آرچر» (تراولتا)، مأمور FBI، پیوند زده می شود تا پلیس به جای بمبی ساعتی که می تواند تمامی شهر لس آنجلس را نابود کند پی ببرد. اما پس از عمل، «کاستور» به هوش می آید و پزشکان را مجبور می کند تا چهره ی «آرچر» را به سر او پیوند بزنند...