دو کشاورز در ازای دریافت طلا ، زوجی را میان خطوط دشمن همراهی می کنند .غافل از اینکه آن زن و مرد در حقیقت یک شاهزاده و ژنرالش هستند...

« سردار واشیزو » ( میفونه ) و دوستش ، « سردار میکى » ( چیاکى ) ، پس از پیروزى در جنگ ، در جنگل گم مى ‏شوند و جادوگرى را مى ‏بینند که پیش‏گویى مى ‏کند « واشیزو » به حکومت خواهد رسید ، اما ورثه‏ ى « میکى » جانشینش مى ‏شوند . خیلى زود « واشیزو » ابتدا پادشاه و بعد « میکى » را مى ‏کشد .

در محله های فقیر نشین در ژاپن ساکنین مختلفی زندگیشان را گذرانده و رویای زندگی بهتری را دارند. در میان آن ها مردیست که به زن جوانی علاقه مند می باشد اما با مخالفت خانواده او روبرو می شود ...

"کیچی ناکاجیما" کارخانه داری ژاپنی است که دچار ترس زیادی از جنگ هسته ای می شود.این اتفاق موجب تاثیر گذاشتن بر روی زندگی و خانواده اش می شود...

قرن هفدهم . راهزنان پى در پى دهکده‏اى کوچک را غارت مى ‏کنند و اهالى قادر به دفاع نیستند . آنان از « کامبئى » ( شیمورا ) – سامورایى کهنه کار – تقاضاى کمک مى ‏کنند . « کامبئى » شش سامورایى دیگر را گرد مى ‏آورد و آنان مى‏ پذیرند که اهالى را در دفاع برابر تهاجم راهزنان هدایت کنند ...

« کنجى واتانابه » ( شیمورا ) ، کارمند قدیمى بخش بایگانى شهردارى ، در مى ‏یابد که به سرطان معده مبتلا شده و بیش از شش ماه دیگر زنده نمى ‏ماند . او ابتدا مى‏ خواهد تا از آخرین روزهاى زندگى ‏اش لذت ببرد ، اما این بى‏ فایده است و « واتانابه » مى ‏میرد . در مراسم یادبودش ، روشن مى‏ شود که پیش از مرگ یک زمین بازى براى بچه‏ هاى محله ساخته است ...

یک کهنه سرباز ژاپنی که بعد از جنگ دچار مشکلات روانی شده به جزیره پوشیده از برف سفر می کند، جائی که درگیر مثلثی عشقی با بهترین دوست و زنی بدنام می شود...

ژاپن ، قرن یازدهم . یک هیزم‏شکن ( شیمورا ) ، یک راهب و یک مرد عامى ، از باران به خرابه‏ هاى دروازه ‏ى راشومون پناه مى ‏برند و راهب داستان محاکمه ‏اى را که شاهد بوده با سه روایت تعریف مى ‏کند ...

"ایچیرو آیوئه" نقاشی جوان با بازیگری مشهور به نام "میاکو ساجیو" که برای گذراندن تعطیلات در کوهستان به سر می برد برخورد می کند.او "میاکو" را سوار کرده و بطور اتفاقی در یک مسافرخانه ساکن می شوند.یک روزنامه نگار این برخورد آنها را به یک دروغ بزرگ تبدیل می کند تا "میاکو" را تحقیر کند و...

"موروکامی"کارآگاه جوان دایره جنایی در اتوبوسی مورد سرقت قرار گرفته و اسلحه اش را از دست می دهد . او که سرافکنده و خشمگین است تلاش میکند اسلحه اش را پیدا کند تا اینکه توسط کارآگاهی با تجربه و مسن به نام "ساتو" راهنمایی و کمک میشود...