ماریو، یک رقصنده جوان که در دهکده کوچک خود زندگی می کند، او با از دست دادن دوست محبوب خود لنز، قربانی حمله در یک باشگاه میشود.

کانگ به تنهایی در یک خانه بزرگ زندگی می کند ، نون در یک آپارتمان کوچک در شهر. آنها ملاقات می کنند و سپس از هم جدا می شوند ، روزهایشان مانند گذشته جریان می یابد...

قلمرو شمالی هوکایدو دارای مناطق داخلی ست و هتل رویال در آنجا قرار گرفته. ماسایو برای پذیرش در یک مدرسه هنری اقدام می کند, اما پذیرفته نمی شود. او در عوض اکنون در هتل خانوادگی کار می کند. میهمانان می آیند و می روند و..

فابریس بدون کارت وفاداری فروشگاهش به سوپرمارکت رفت. این رفتار نادرست جدی او را مجبور می کند که مخفی شود، زیرا پلیس و رسانه ها او را تعقیب می کنند.

ربکا 17 ساله از دو سال پیش که برادرش دنیس خودکشی کرد احساس پوچی و پوچی می کرد. دوستش وینسنت تنها کسی است که می تواند در این دوران سخت به او کمک کند، اما او یک فرد خارجی است که توسط هیچ کس پذیرفته نمی شود - به ویژه ...

جاستینو، 45 ساله بومی دسانا، یک نگهبان امنیتی در بندر مانائوس است. در حالی که دخترش برای تحصیل پزشکی در برازیلیا آماده می شود، جاستینو دچار یک تب مرموز می شود و ...

ساتو 27 ساله است، در استان شمالی سندای زندگی می کند و مجرد است. او به دنبال جرقه و انفجاری است که زندگی او را تغییر دهد و به او عشق و عاشقی بدهد.

مردی که زمانی یک مربی بیسبال عالی در دانشگاه بود، اکنون یک مرد میانسال خسته است. او و یک دانشجوی سابق با هم آشنا می‌شوند و مرد مسن‌تر متوجه می‌شود که شاگرد متاهل او به سرطان لاعلاج مبتلا شده است. پر از حسرت از اینکه چگونه یک بار

زن و شوهری که یک تعمیر گاه ماشین شکست خورده را در یک شهر روستایی اداره می‌کنند، با گذاشتن وسایلی در جاده برای منفجر کردن لاستیک‌ها شروع به کار می‌کنند، اما چنین موفقیتی همیشه بهایی دارد.

داستان یک مادر و دختر که برای یافتن فرزند گمشده شان تلاش می کنند.