داستان سریال در مورد وکیلی با استعداد و باهوش به نامِ "ویل برتون" است که در رهایی بخشیدن مردم از مشکلاتِ قانونیِ سخت، تخصص دارد...

داستان هری یک سریال درام جنایی است که به سفرهای روانی (روان شاختی) کارگاه هری در اوکلند می پردازد ...

پولی یه مادر مجرده که تقریبا یه ساله طلاق گرفته ، تغییر مکان براش آسون نبود خصوصا تو این اوضاع اقتصادی ، بنابراین مثل خیلی از جوونای امروز که با این واقعیت دارن زندگی میکنن ، اون و دخترش ناتالی نقل مکان میکنن پیش پدر و مادر عجیب غریبش ، ایلین و مکس ، اما پولی و پدر و مادرش زندگیُ از دو نگاه متفاوت میبینن ، پولی بیش از حد مقیده و پدر و مادرش برعکس ، پولی موقع قرار گذاشتن محافظه کاره اما پدر و مادرش هنوزم ماجراجوئی های جنسیشونُ ادامه میدن ، اونا فک میکنن پولی خوب بزرگ شده پس مشکل اصلی چیه؟ اونا میگن به اندازه یه روستا طول میکشه تا یه بچه رو بزرگ کنی و تو وضعیت پولی ... این روستا تو آتیش ــه ، اما پولی با کمک بهترین دوستش گرگ و شوهر دوست داشتنی و بی مسئولیت سابقش و دستیار باحال و فوق العاده ش جن اولین گامشُ به سوی یه زندگی برمیداره ، و این گامُ با یدونه اجتماعیش شروع میکنه...

داستان در مورد دو مامور سابق سرویس مخفی با نام های “شان کینگ” و “میشل مکسول” هست که حالا به کاراگاهان خصوصی تبدیل شدند، آنها با استفاده از مهارت های منحصر به فرد خود به حل پرونده ها و تحقیق روی مظنونین و اجرای قانون میپردازند...

داستان سریال در خصوص یک واحد مخفی هستش که وظایف خیلی خطرناکی به عهده دارن ، وظیفه شون اینه که مجرمینی که به هر دلیلی به عدالت نمیرسند رو به روش های عجیب و غیر متعارف به عدالت و جزاشون برسونن...

سـریال Serangoon Road ، سریالی کارآگاهی در برابر شلوغی های پشت پرده در سال 1960 در سنگاپور است...

داستان این سریال راجع به کاراگاهی است که به طور مخفیانه وارد خانواده ی ثروتمند Bower میشه که قبلا به عنوان دختر خدمتکار درونش بزرگ شده تا پرونده ی قتل دختر و وارث این خانواده رو،که زمانی بهترین دوستش بوده حل کنه...

یک مرد جوان با چند پسر بزرگ تر از خودش که توی یه مجتمع با هم آشنا شدند رابطه‌ی دوستی رو شروع میکنه...

داستان 3 خواهر و برادر بالغُ بهمون میگه که بعد از مرگ پدرشون در حال بازگشت به خونه هستن و به طور غیر منتظره ای میفهمن که قراره یه ثروت هنگفتیُ به ارث ببرن البته اگه به خواسته های پدرشون وفادار باشن ،هنری بزرگترین فرزنده و یه جراح ــه و خودشُ به عنوان یه الگو برای خواهر و برادر کوچیکترش میدونه و هر موقع فرصتش پیش میاد این نکته رو بهشون یادآور میشه ، بازگشت به خونه باعث میشه که هنری به فکر تصمیمهائی بیفته که قبلاً گرفته خصوصا رابطه دوباره ش با اولین عشق ـش لوکیندا ، خواهر و بچه وسطی کلوئی کودک نابغه ای تو ریاضیات بود و نقشش به عنوان بچه باهوش خونواده هنوزم باعث حسادت هنری میشه ، اما سالها قبل کلوئی انجمن علمیُ ول کرد بخاطر تبدیل شدن به یه دختر معروف و محبوب ، و حالا از طریق یه سری پیام مخفی پدر مرحومش باعث میشه کلوئی برگرده سمت همون عشقش به اعداد و دختری که قرار بود بشه ، بین خواهر و برادرا جیمی ممکنه که بیشترین ارثُ ببره ، گیتاریس سابق قلب بزرگتری هم نسبت به بقیه داره ، کدومشون به این پاداش میرسن؟