-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان2 دقیقه
-
رده سـنیR
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگـان
Mad Max: Fury Road
«مکس دیوانه: جاده خشم» روی پرده میرود. این را نمیشد واضحتر یا خلاصهتر از این گفت. سی سال بعد از آخرین باری که روی پرده عریض سینما ظاهر شد، مکس برای گرفتن انتقام برمی گردد. «جاده خشم»، تا حدی باز راه اندازی[1] یا ریبوت، تا حدی دنباله و تا حدی چیزی کاملاً متفاوت از این دو است که ما را با خود به سفری میبرد که هم شبیه و هم متفاوت از فیلم قبلی است. جرج میلر از بازیگران جدیدی استفاده کرده و بودجه عظیمی را صرف ساخت فیلم «مکس دیوانهای»، که همیشه میخواسته بسازد ولی هرگز به طور صد در صد آمادگی ساختش را نداشته، کرده است. صحبت از آوردن سینما به سطح جدیدی است… صندلیهای سالنهای نمایش دهنده «جاده خشم» باید مجهز به کمربند ایمنی باشند.
سه دهه فاصله بین اکران «مکس دیوانه: فراتر از طوفان» و اکران «جاده خشم» بیشتر تابع شرایط بوده تا قصور میلر. در طول این وقفه، او بارها تلاش کرد تا این پروژه را کلید بزند، اما موضوعات مربوط به درخشش مل گیبسون، به عنوان بزرگترین ستاره هالیوود، و مشکلات پیدا کردن لوکیشنی متناسب با فیلمنامه جدید باعث شدند که این پروژه علیرغم چندین بار افتتاح متوقف بماند. در اینجا ممکن است گفته شود که این وقفه طولانی به فروش فیلم کمک خواهد کرد- این نه تنها منجر به این شد که مرد جوان تری نقش اول را بگیرد، بلکه به میلر اجازه داد تا زمان بیشتری را صرف جنبه نمایشی فیلم کند که در آنالیز نهایی به عنوان بزرگترین نقطه قوت فیلم برای فروش بهتر تبدیل شود.
وقتی به فیلمهای اکشن تابستان نگاه میکنیم، این چیزی است که به نظر می رسد. «جاده خشم» به عنوان یک دنباله تقریباً دو ساعته ، جاده خشم پیروتکنیک، اثر اغراق گونه مایکل بی را با اثر پرزرق و برقی از جنس «سریع و خشن» ترکیب میکند. زمان پساآخرالزمانی فیلم لوله آزمایشی است که در آن آدرنالین و تستوسترون در یک کوکتل منفجره ترکیب میشوند. با این حال، علیرغم این همه اکشن، هیجان و ضرب و شتم، شخصیتها خیلی خوب تعریف شدهاند. میلر زمان مناسبی را صرف توضیح گذشته شخصیتها و تعاملاتشان کرده است تا از این رهگذر به آنچه ممکن بود به راحتی به کاتهای مقوایی تبدیل شوند زندگی ببخشد. به عنوان یک قاعده همیشگی فیلمهای اکشن، اتفاقات معقول به نظر میرسند چون ما به آنچه برای قهرمان داستان رخ میدهد اهمیت میدهیم. اما «جاده خشم»، استثنای خوشایندی در این قاعده کلی است.
ماجراهای این فیلم نیز در همان آینده نفرت انگیز مرد امگایی فیلمهای «مکس دیوانه: جنگجوی جاده»، «فراتر از طوفان» رخ میدهد. وقتی همه دنیا به بیابان تبدیل میشود، آب به کالای بسیار ارزشمندی تبدیل میشود. و وقتی که آزادی تنها از طریق سفرهای طولانی میسر میشود، بنزین نیز بهای زیادی مییابد. داستان فیلم کاملاً سرراست است: مکس راکاتانسکی ، مرد تنهایی که در غم مرگ همسر و دخترش خرد شده است ، به نیروهای امپراتور فیوریوسا میپیوندد تا با ربودن هر پنج همسر یک جنگ سالار : اسپلندید ، توست، کیپیبل ، دگ و فراجایل با وی بجنگد. با این حال، این جنگ سالار تمایلی ندارد تا به مادران بالقوه کودکانش اجازه دهد تا برای کشتن مکس و فیوریوسا بروند و آنها را برمی گرداند. شاید بعضی چیزها پشت بیشتر مردها را بلرزانند، اما راکاتانسکی الکی به مکس دیوانه معروف نشده است.
ستاره واقعی فیلم کیست؟ مکس دیوانه هاردی یا جلوه های بصری دیوانهوار و باشکوه میلر. بدون شک این یکی از بهترین فیلمهایی است که در چند مدت اخیر اکران شده است. صحنه های روز فیلم درخشان و رنگی هستند، همراه با تعداد زیاد رنگ قرمز و نارنجی و شبها مملو از رنگ آبی هستند که باعث میشوند تقریباً همه چیز به صورت سیاه و سفید دیده شوند. تاکید بر جلوههای ویژه عملی به جلوه های کامپیوتری حال و هوای خاصی به تعقیب و گریزها و نزاعهای فیلم داده است که در بسیاری از فیلمها (مانند سریع و خشن مذکور) دیده نمیشود. تماشای یک فیلم سه بعدی در شرایطی که بابت هزینه بلیط نگران نیستید تجربه مفرحی است
تام هاردی از تأثیر جرج لازنبی اجتناب میکند. همیشه پیروی از بازیگری که مهر پاک نشدنی خود را پای یک نقش زده است بسیار دشوار است. لازنبی خود قادر نبود این کار را با نقش باند انجام دهد؛ شون کانری در «در سرویس مخفی ملکه» دور از دسترس به نظر می رسید. با این حال، هاردی در «جاده خشم» از همان صحنه اول مکس است. شاید این مرهون فاصله سی ساله بین نقش او و نقش گیبسون باشد. هاردی با استفاده از شرایط خاص فیلم مکسی را به ما نشان میدهد که راهش را در میان 120 دقیقه فیلم به خوبی پیدا میکند.
همبازی هاردی در جاده خشم، چارلیز ترون نیمه کچل است که وابستگی خود را به این نقش با تراشیدن سرش اثبات کرده است. حال میتوانیم فیوریوسای ترون را به معبد قهرمانهای زن فیلمهای اکشن در کنار سیگورنی ویور در «بیگانه» و لیندا همیلتون در «ترمیناتور 2» اضافه کرد. فیوریوسا بیشتر از این که یک نقش مکمل باشد یک نقش اصلی است؛ فیلم به یک اندازه به داستان او و مکس میپردازد. نیکلاس هالت نقش مردی را بازی میکند که بیشتر نقش اصلی فیلم دیوانه است.
رویکرد میلر برای افرادی که خیلی زود از فیلمهای اکشن کسل میشوند، یک جایگزین دارد. گذشته شخصیتها از طریق فلش بکهای سریع، یک صدای سرسری و دیالوگهای تصادفی ارائه میشوند. از لحظات کم اکتان خیلی کم استفاده شده است. غیر از 15 دقیقه استراحت فیلم که به بازیگران و تماشاگران اجازه میدهد تا نقش خود را چاق کنند، «جاده خشم» نمره قبولی اکشن را میگیرد. کسانی که از تعقیب و گریز ماشینها در سه گانه قبلی لذت بردند، عاشق جاده خشم میشوند. این فیلم مفهوم «لذت تماشای فیلم در تابستان» را به اوج خود میرساند.
منبع: نقد فارسی