جستجو حرفه ای

Children of Heaven

(1997) 1080p Blu-Ray
04 بهمن 1392 : زمان آخرین بروزرسانی
8.2
IMDb
80,590 vote
0
Metacritic
0
Rotten Tomatoes
0
User
0 vote
به این فیلم امتیاز دهید
علی که کفش کهنه و تعمیر شده خواهرش زهرا را از کفاش محل گرفته، آن را در بازگشت به خانه گم می کند. او برای آن که این اتفاق در زندگی نامطلوب اقتصادی شان خللی ایجاد نکند، مخفیانه با خواهرش قرار می گذارد تا نوبتی از کفش کتانی خودش استفاده کنند. در همین گیر و دار علی عزمش را جزم می کند تا در مسابقه دو و میدانی مدارس شرکت کند و به جایزه نفر سوم (یک جفت کفش ورزشی) دست یابد ...
مشاهده کامل
جهت ثبت نظر ابتدا وارد سایت شوید یا ثبت نام نمایید
هیچ نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را ثبت نمایید

نقد راجر ایبرت بر فیلم بچه‌های آسمان

«بچه های آسمان» را می توان فیلمی کامل برای کودکان نامید و البته بزرگترها نیز از آن لذت می برند. برای دیدن این فیلم باید به خاطر داشت که کودکان فیلم، کودک هستند نه طراحی های کمیک.

فیلم ساخته ایران است. ابتدا فکر می کنید که کودکان نسبت به چنین فیلمی علاقمند نخواهند بود. فیلم زیرنویس دارد، یعنی کودکان باید زیرنویس را بخوانند؟ اما زیرنویس ساده و در حدی است که یک کودک 9 – 8 ساله بتواند به راحتی آن را بخواند و حتی برای دیگران هم بازگو کند و شاید کاملترین روش برای معرفی زیرنویس باشد. موضوع فیلم کاملاً فراگیر است، کودکی نیست که نخواهد دیدگاه وسیع تری با علاقه و تردید داشته باشد.

این فیلم درباره پسری است که کفش های خواهرش را گم می کند. او آنها را برای تعمیر می برد و در راه بازگشت به خانه هنگامی که برای خرید سبزی توقف می کند، یک زباله جمع کن نابینا به طور اتفاقی آنها را می برد. البته پسر که نامش علی است از اینکه موضوع را به والدین خود بگوید می ترسد و خواهر او زهرا می پرسد که چگونه بدون کفش به مدرسه برود؟ بچه ها با بی قراری برای هم یادداشت می تویسند، درست در کنار گوش والدینشان.

پاسخ ساده است: زهرا کفش های ورزشی علی را هر روز صبح می پوشد و به مدرسه می رود و سپس با عجله به خانه برمی گردد که علی بتواند آنها را بپوشد و بعداز ظهر به مدرسه برود. اما زهرا نمی تواند همیشه خیلی سریع بدود و علی که دانش آموز خوبی است به خاطر دیر رسیدن به مدرسه به دردسر می افتد. صحنه بسیار تأثیرگذاری است جایی که زهرا کفش های گمشده خود را پای دختر زباله جمع کن می بیند.

من می گویم که این موقعیت برای کودکان ترسناک تر و به مراتب جالب تر است تا فیلمی در باره گودزیلا و ساخته هایی از این دست. حتی زمانی که کودک هستید، می دانید که نمی خواهید یک مارمولک غول پیکر شما را خرد کند اما گم کردن یک شیء باارزش و یا پیش آمدن مشکل در مدرسه موضوع مهمی است.

فیلم مجید مجیدی صحنه شگفت انگیزی دارد جایی که علی و پدرش با دوچرخه از خیابان ها و کوچه های قدیمی شهر می گذرند و به خانه های مجلل و محل زندگی افراد ثروتمند می رسند. پدر امیدوار است که بتواند کار باغبانی انجام دهد اما او از صحبت با ساکنین حتی در ورودی خانه ها نیز می ترسد. پسرش به داخل می پرد و هرس کاری، بذرپاشی و سم پاشی را پیشنهاد می دهد. پیروزی بزرگی است.


مسابقه دوئی برای کودکان فقیر برگزار می شود. برنده، دو هفته اردوی تابستانی و جوایز دیگر خواهد داشت. علی اهمیتی نمی دهد. او جایگاه سومی را می خواهد چراکه جایزه نفر سوم یک جفت کفش ورزشی است که او می تواند آن را به خواهرش بدهد. حدس من این است که مسابقه و جایزه آن برای بسیاری از کودکان هیجان انگیزتر از چیزهایی است که در فیلم ها می بینند.

«بچه های آسمان» درباره خانه ای به دور از بدبختی است. درباره برادر و خواهری که یکدیگر را به جای جدال دوست دارند. درباره موقعیت هایی است که هر کودکی با آن آشناست. در این فیلم ایرانی من شیرینی و معصومیتی را یافتم که لاک پشت های موتانت، رنجرهای قوی و بازی های خشن را شرمسار می کند. چرا به کودکانمان نمی آموزیم که چیزها را ببینند؟

نمایی از فیلم بچه های آسمان
Awards
Children of Heaven