-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان115 دقیقه
-
رده سـنیPG
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگـان
Indiana Jones and the Raiders of the Lost Ark
نقد و بررسی فیلم به قلم RogerEbert (راجر ایبِت)
نشریه Chicago Sun-Times
نقد فیلم «مهاجمان صندوق گمشده»: فیلمی ماجراجویانه و کودکانه (جامجم)
«مهاجمان صندوق گمشده» نخستین فیلم از مجموعه 4 قسمتی ایندیانا جونز، تابستان 30 سال پیش به نمایش درآمد. قصه این فیلم به سال 1936 بازمیگردد که سازمانهای امنیتی به ایندیانا جونز ماموریت میدهند مدال «را» را که در اختیار نامزد قبلی او در نپال است، پیدا کند.
این مدال از آثار هنری مصر باستان است و از طریق آن میتوان به صندوق عهد گمشده دست یافت؛ صندوقی که لوح 10فرمان در آن قرار داشته است. اما نیروهای نازی آلمان هم دنبال همین صندوق هستند و میخواهند از قدرت جادویی آن برای کسب پیروزی استفاده کنند. در این میان ایندی باید با نازیها دربیفتد تا بتواند به نتیجه دلخواهش برسد.
قصه فیلم را جورج لوکاس، کارگردان جنگ ستارگان که از تهیهکنندگان این فیلم هم است، با همکاری فیلیپ کافمن نوشت که با بودجه 29 میلیون دلاری ساخته شد و بیش از 385 میلیون دلار فروخت.
مهاجمان صندوق گمشده، پنجمین فیلم اسپیلبرگ به شمار میآید. موفقیت این فیلم موجب شد تا او قسمتهای بعدی را هم با نام «ایندیانا جونز و معبد مرگ» در سال 1984، «ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی» در سال 1989 و «ایندیانا جونز و قلمروی جمجمه بلورین» در سال 2008 بسازد.
فیلم مهاجمان صندوقچه گمشده در فهرست برترین فیلمها از نظر مردم، منتقدان و اهالی سینما بعد از فیلم «پدرخوانده» اثر فرانسیس فوردکاپولا- که مکان اول را در اختیار دارد – در مکان دوم قرار گرفته است و شخصیت ایندیانا جونز که هریسون فورد نقش او را بازی کرده هم ششمین شخصیت محبوب سینمایی جهان به شمار میآید.
اسپیلبرگ برای این فیلم که برنده 4 جایزه اسکار و 24 جایزه معتبر جهانی شده است و در اسکار 1982 نامزد دریافت بهترین کارگردانی شد. این فیلم با همه سادگی نشاندهنده علاقه اسپیلبرگ به بازی و بردن تماشاگر به دنیایی ماجراجویانه و در عین حال کودکانه است. اصولا اسپیلبرگ همیشه برای این دنیا ارزش بیشتری قائل بوده و به همین دلیل هم فعلا چند سال است که وقتش را صرف ساختن 3 فیلم از داستانهای «تن تن»، قهرمان کتابهای مصور کودکان و نوجوانان کرده است.
فیلم مهاجمان صندوقچه گمشده در فهرست برترین فیلم ها بعد از فیلم «پدرخوانده» قرار گرفته است و شخصیت ایندیانا جونز که هریسون فورد نقش او را بازی کرده هم ششمین شخصیت محبوب سینمایی جهان به شمار میآید
اسپیلبرگ در این فیلم، اسطورهای از نسل آن دوره را خلق کرده که مثل یک کودک، پاک و بیآلایش است. ایندی باستانشناسی است که کارش درس دادن است و فردی محقق است که عمری در دنیای کتاب هایش زندگی کرده، اما دست سرنوشت، او را وارد ماجرایی میکند که هرچند هیچ تناسبی با روحیات او ندارد، اما او برای همه چیزهایی که برایشان اهمیت قائل است (مثل مصر باستان) نمیتواند پا پس بکشد.
فیلم با استفاده از ساختار و منطق داستان های مصور و سریال های سینمایی قدیمی جذابیتی فوق العاده دارد. با وجود آن که فیلم پر از کشت و کشتار و زد و خورد است، اسپیلبرگ با طفره رفتن از نمایش مستقیم و استفاده از طنز، لحن فیلم را به فانتزی نزدیک می کند.
داستان مهاجمان صندوقچه گمشده تصویرگر زمانی است که 3 سال از روی کار آمدن هیتلر میگذرد و او دارد دنیا را به سمت یک جنگ فراگیر میبرد. در این میان کسی که ناباورانه با این نظام مخوف درگیر میشود، کسی نیست جز ایندیانا جونز استاد محترم درس باستانشناسی! او سرانجام موفق میشود صندوقچه را پیدا کند؛ صندوقچهای که خالی است.
در پایان فیلم، ایندی چیزی جز یک فریبخورده نیست و این تنها او نیست که فریبخورده بلکه حماقت بروکراتهای سازمانهای مخفی آمریکاست که او را عصبانی میکند. اسپیلبرگ در قسمت دوم این مجموعه یعنی «ایندیانا جونز و معبد مرگ» زمان را به عقب میبرد و داستانی را روایت میکند که چند سال از داستان قبلی زودتر اتفاق افتاده و ایندیانا جونز در محدوده هند و چین نجاتبخش یک دهکده میشود. مردم او را فرستاده شیوا خدای هندوان میپندارند و 3 عنصر حیاتی آب و آتش و خاک هم حقانیت او را ثابت میکنند.
در فیلم سوم، «ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی» نیز ماجرای داستان اول در مرکز ماجرا قرار میگیرد و اینبار نازیها میخواهند جام مقدس حضرت مسیح را به دست بیاورند و به زندگی جاوید برسند. اما ایندی در این قصه یک دشمن دیگر هم دارد که کسی نیست جز پدرش و این دو اگر چه ابتدا در برابر هم میایستند، اما سرانجام رابطه ویرانشان را ترمیم میکنند.
داستان «ایندیانا جونز و قلمرو جمجمههای بلورین» در سال 1957 اتفاق میافتد و ایندی که دیگر جوان نیست، اینبار با روسهای کمونیست مقابله میکند تا نگذارد جمجمههای بلورین را به دست بیاورند.
ایندیانا جونز، اسطورهای که اسپیلبرگ خلق کرده، قهرمانی جذاب است که به جای موفق شدن شکست میخورد. او اصلا فناناپذیر نیست و به همین دلیل جذابتر به نظر میرسد، چون مثل خود تماشاگر میترسد و خرابکاری میکند.
نویسنده: آرزو پناهی
منبع: جامجم