-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان189 دقیقه
-
رده سـنیR
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگـان
Andrei Rublev
“به راستی که تنها زیبایی است که روزی جهان را نجات خواهد داد”آندره تارکوفسکی
رابطه میان هنر و امر دینی یا تجربه دینی به واقع توسط آندره تارکوفسکی امکان پذیر شد، او که اعتقاد داشت هنر باید کارکردی متافیزیکی داشته باشد و سوژه را به کنکاش در مسائل هستی شناختی بر انگیزد.
در واقع این خاصیت است که به فیلم های تارکوفسکی ساختاری هگلی می بخشد.برای مثال رابطه بین متناهی و نا متناهی- خدا و انسان- ابدیت و نا متناهی با وضع موجود و…
تارکوفسکی به فرهنگ مدرن یورش برده است و آن را سرزنش کرده است و میگوید فرهنگ مدرن با فراتر رفتن و طفره رفتن از متافیزیک در حال سرکوب معنویت است.
کوتاه در باب آندره روبلف
فیلم آندره روبلف محصول(1966) روسیه، تا سال(1971) در روسیه توقیف بود و در میان سالها فیلمی محبوب زیرزمینی بود. فیلم در باب فردی به همین نام است راهب قرن 15 در زمان هجوم تاتار ها،دگماتیسم مذهبی و اختلافات درونی میان 3 طبقه یعنی کلیسای ارتدکس- دولت روسیه و مردم عادی.
در واقع صورتهای مثبت شده در این فیلم از روبلف بسیار اندک است و با این همه خود تارکوفسکی نیازی در باز آفرینی هیچ گوشه ای از زندگی روبلف نمی بیند.
تارکوفسکی نیز مانند روبر برسون دغدغه پیوند سینما(هنر) با امر دینی را داشته است و همانند برسون با انتخاب کل(فرم)دقیق و گنجاندن مفاهیم کلی دینی در واقع در راه ایجاد یک تجربه دینی است.(وجه تمایز نیاز تارکوفسکی)
تارکوفسکی در روبلف در واقع همانند سایر فیلمهای خود طبیعت به همراه کاراکتر اول دارای محوریت می باشد. فیلم برداری کم نظیر فیلم تصویرهای چشم گیر از روسیه پهناور جنگلها و سیلاب ها و…
از سویی دیگر در فیلم می توان المان ها و پارامترهایی را جست که با کیفیاتی رویا گونه به نظر می رسد و با مفاهیم داخل فیلم در هم آمیخته شده است. نماهایی مثل: پرواز با لون(تصلیب گاه روس) بارش برف در درون کلیسای جامع(حضور روح نئو فانوس و بازنمایی دلقک مقدس(زن ابله و مجنون دعایی) همچون تصاویری رویا گونه خود را ظاهر میکنند- به واقع که انسان در حال تورق کارت پستال های عکاسی است.
در واقع بکارگیری چنین تکنیک مسلط و پر رنگ در ترکیب طبیعت گرایی و متافیزیک است که تصاویر شاهکار فیلم را از حالتی الهام بخش برخوردار کرده است. در واقع تصاویر زشت و زیبایی که درهم در فیلم آورده شده است انسان را بر آن می دارد تا رابطه دیالکتیکی پیچیده در فیلم را به عنوان فرمی که سینمای واقع گرای مستند(تارکوفسکی به عنوان امری فی نفسه) را به راستی دچار بکر ی و دست نخورد گی کند.
ترکیب بسیاری از نماهای آندری روبلف قرابت های معمولی با شمایل نگاری دارد- در شمایل ها چیزهای بیشماری را می بینیم که شیفته و پریشان حال رو به تابلو(مرکز صحنه) قرار گرفته اند.
تارکوفسکی به شدت از کاربرد سمبولیسم در فیلم دوری کرده است تصاویر او به درک متافیزیک( به معنای چیزی جدا از تصویر) نمیباشد.
هنر در نزد تارکوفسکی مساعی عبادت است و عنصر هدایت کننده است.»
“غم غربت برای ما روسها گونهای بیماری مرگآور است”آندره تارکوفسکی
بیدلیل نیست که تارکوفسکی در تبعید در خارج از کشور دوام نیاورد،تنها دو فیلم ساخت و در مدتی کوتاه رخ در نقاب خاک کشید.در آغاز فیلم آندری روبلف (1966) هم میبینیم که روبلف هنرمند شمایلنگار، مؤمن به معصومیت نهاد آدمی است و در وجود انسان خداوند را میجوید ولی وقتی شاهد کشتار مردم شهر ولادیمیر به دست تاتارها و بهخصوص سربازان اجیر روسی میشود و برای نجات زنی، سربازی مهاجم را به قتل میرساند با خداوند عهد سکوت میبندد و دیگر کلمهای بر زبان جاری نمیسازد، تا این که در انتهای فیلم پسرکی معصوم ناآموخته و به گونهای شهودی ناقوسی از دل خاک میآفریند و روبلف کلام و هنر خویش را باز مییابد. این فیلم هم به گونهای حدیث نفس زندگی تارکوفسکی است، چرا که در زندگی دشوار هنرمندی در سدهِ پانزدهم، سرنوشت هنرمندی معاصر را در کشاکش با نظامی توتالیتر باز مییابیم.در پایان فیلم آندری روبلف هم وقتی روبلف معجزهِ آفرینش ناقوس را بدست پسرک معصوم میبیند، تصاویر سیاه و سفید فیلم در انتهای فیلم قطع میشود به نماهایی رنگی و معجزهگونه از شمایلهایی که روبلف خلق کرده است و ما در وجود روبلف تعهد هنرمند را در جستجوی طاقتفرسای مطلق مییابیم.
منبع:فیس بوک هومن وهابی,حسین آریانی
امیررضا کرد 17 خرداد ماه 1403
امیررضا کرد 17 خرداد ماه 1403