-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان45 دقیقه
-
رده سـنیPassed
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگـان
Sherlock Jr.
فیلم ژنرال یکی از ساختههای وی که خود نیز نقش اول آن را به عهده داشت در نظر سنجی انستیتو فیلم آمریکا به عنوان هجدهمین فیلم برتر تاریخ سینما شناخته میشود.
جوزف فرانک کیتون ملقب به باستر در 4 اکتبر 1895 دیده به جهان گشود سالرزو تولدش مصادف بود با شکل گیری سینما به شکلی که امروزه آن را هنر هفتم مینامند باستر در خانواده ای هنرمند به دنیا آمد وقتی 6 ماهه بود از چند پله سقوط کرد به همین دلیل لقب باستر به معنای عجیب را به وی اعطاء کردند. گرچه داستان دیگری در باب وی گفته شده که بیشتر به افسانه میماند اما شنیدن آن خالی از لطف نیست او در دو سالگی به همراه پدر و مادرش در خیابان قدم میزده که باد شدیدی وزیدن میگیرد باد کیتون را از پدر و مادر جدا ساخته در دو سه خیابان آن طرف تر به زمین میزند وقتی پدر و مادرش هراسان به دنبال او به این در آن در میزدنند پسرشان را در حال بازی در چند خیابان آنطرف تر میابند.گرچه باور این قصه کمی سخت است اما مطمئنا کیتون را میتوان بدلکارترین بازیگر سینما دانست. وی بدن نرم و انعطاف پذیرش را از پدر و مادرش به ارث برده بود موهبتی که در آینده در فیلمهایش به کمکش آمد و او را تبدیل به بزرگترین بازیگر_کارگردانی کرد که بدلکار فیلمهایش نیز خودش بود. اولین نمایش باستر کیتون در سه سالگی به همراه والدینش به روی صحنه رفت آنها گروهی 3 نفره را به نام گروه کیتون ها تشکیل دادند و نمایشهایی کوتاه را به همراه رقص و آواز برای بینندگان اجرا میکردند.
با گذشت زمان کیتون شروع به ساخت فیلمهای بلندی کرد که از بهترین آنها میتوان به ژنرال اشاره نمود شرح روایی اثر در رابطه با لوکوموتیو ران جوانیست که ناخواسته متوجه توطئه شمالی ها برای ربودن قطار جنوبی ها شده و خود به تنهایی از جان مایه گذاشته و قطار را باز پس میگیرد.قاب بندی ها,کمدی اسلپ استیک و بازی خیره کننده کیتون این اثر را به یکی از ماندگارترین آثار سینمای صامت بدل کرده است. باستر همچنین آثاری ماندگار از جمله شرلوک جوان,دریانورد,هفت شانس را در کارنامه هنری خود دارد. دریانورد داستان میلیونر جوان و تنبلیست که از انجام کارهای روزمره خود نیز سر,باز میزند بر حسب اتفاقاتی با دخترک جوانی در یک کشتی محبوس شده و در دریا سرگردان میشوند حال این دو که هیچ چیز از زندگی و شرایط سخت آن نمیدانند باید با شرایط دشوارمحیط,خود را وفق داده و از پس مشکلات ریز و درشت بر آیند کیتون جسور در سکانسی از فیلم لباس غواصی بر تن کرده و به عمق آب میرود این جسارت و شجاعت ستودنی کیتون در اکثر فیلمهایش نمود داشته در ادامه کیتون و دخترک با مردمی از جزیره آدمخواران درگیر میشوند و لحظات شاد و مفرحی را برای مخاطب رقم میزنند. از دیگر آثار مشهور او میتوان به هفت شانس اشاره کرد شاید باستر بیشترین دوندگی ها را در این فیلمش به نمایش گذاشته باشد ماجرا از این قرار است که اگر کیتون تا ساعت هفت همان روز با دختری ازدواج کند هفت میلیون دلار ارثیه میبرد اما کیتون که در بیان احساسات عواطفش ناتوانست نمیتواند از دختر مورد علاقه خود خواستگاری کرده بنابراین یک آگهی ازدواج را در روزنامه چاپ میکند و زنان ترشیده بسیاری برای ازدواج با باستر در کلیسا صف میکشند صحنه های تعقیب و گریز باستر و زنان در خیابان بسیار خاطره انگیز و دیدنی مینماید بیادماندنی ترین و مهم ترین سکانس فیلم بدون شک سکانس تغییر فصلها در اثرست جایی که کیتون و محبوبه اش روی نیمکتی در پارک نشسته اند و شاهد تغییر فصول میباشیم این تغییر فصول به بیننده نشان میدهد که یک سال از رابطه وعشق این دو به هم میگذرد اما ارتباطشان هنوز سرانجامی نداشته از این تمحید تغییر فصول کیتون بعدها در آثار کارگردانان بسیاری استفاده شد.
کیتون همیشه در اوج نبود. وی نیز همانند بسیاری از کارگردانان هم عصر خود به دلیل تحت فشار قرار گرفتن توسط کمپانی های فیلمسازی بالاخره در دام آنها گرفتار آمد و با مترو گلدین مایر قرار دادی بست که از این قرار داد میتوان به حکم نابودی خلاقیت و استعداد باستر کیتون نام برد. فشار تهیه کنندگان کمپانی هرنوع بدعت و خلاقیت را از کارگردانان سلب میکرد و کیتون نیز از این امر مستثنا نبود کیتون که در زندگی زناشویی هم دچار مشکلات عدیده ای گشته دچار ورشکستگی شد و همسرش نیز از وی تقاضای طلاق کرد مدتی بعد کمپانی از سر دلسوزی و ترحم بار دیگر قراردادی را با باستر امضا کرد و با پرداخت مبلغی ناچیز اورا در اختیار گرفت. اما کیتون دهه بیست دیگر هیچ گاه تکرار نشد. البته باستر در چندین فیلم بلند ناطق حضور داشت اما به هیچ وجه نتوانست موفقیتهای گذشته اش را تکرار کند شاید حضور کوتاه و چند دقیقه ای وی در فیلم سانست بلوار گواهی بر زندگی واقعی او در دهه 50 باشد بازیگری که در گوشه ای رها گشته بود در تنهایی و مشکلات خویش روزگار میگذراند اینبار زندگی کیتون نیز همانند صورتش سنگی مینمود. این مرد بزرگ در سال 1966 براثر ابتلا به بیماری سرطان ریه جان به جان آفرین تسلیم کرد مردی که در هیچ فیلمش نخندیده بود با روی باز پذیرای فرشته مرگ گردید تا آخرین نمایش زندگیش را به پایان رساند.
منبع : ویکیپدیا فارسی