خانه‌ای که وارث یا وارثانش معلوم نیست، عده‌ای مستاجر در آن ساکن هستند. خانه نیازمند تعمیرات اساسی میباشد ولی بی توجهی عباس آقا، مباشر که قصد تصاحب این خانه را دارد، باعث می‌شود تا به رغم تلاش‌ دیگر ساکنان، کار از کار بگذرد و خانه بر ساکنانش فروریزد ...

مستندی به کارگردانی "کیارستمی". در این مستند از چند دانش آموز در مورد تکالیف درسی آنها سوالاتی پرسیده میشود . جواب بعضی از دانش آموزان زوایای تاریک این روش آموزشی را روشن می کند...

داستان در افغانستان اتفاق می افتد و دوره بعد از کنار رفتن طالبان از قدرت را به تصور می کشد. دختر پنج ساله افغانی قصد رفتن به یک مدرسه تازه تاسیس را دارد و...

کریم کارگر یک مرکز پرورش شتر مرغ میباشد که در اطراف تهران زندگی می کند. به دلیل گم شدن یک شتر مرغ ، کریم از کارش اخراج می شود و به خاطر تأمین هزینه تحصیل بچه ها و سمعک دخترش مجبور می شود برای پیدا کردن کار به تهران برود و با موتور خود در تهران مسافر کشی کند...

درویشی نابینا به نام "باباعزیز" و نوه اش "ایشتار" برای شرکت در یک گردهمایی که مخصوص درویشها است و هر 30 سال یکبار برگذار می شود کویر را می پیمایند.آنها فقط با تکیه بر ایمان خود این سفر را آغاز کرده و "باباعزیز" برای سرگرم کردن "ایشتار" داستان شاهزاده ای را برای او تعریف می کند...

پیرمردی 59 ساله بنام "او" (Ove) یک فرد بداخلاق می باشد که چند سال پیش از سِمت ریاست انجمن مالکیت مشترک خلع شده است. زمانی که یک زن باردار ایرانی بنام "پروانه" بهمراه خانواده اش به محله "او" نقل مکان میکنند، یک رابطه دوستی غیرمنتظره میان آنها ایجاد می شود و...

داستان فیلم درباره نجیب زاده ای به نام بن هور (جک هیوستن) است که روزگاری خوشی را به همراه همبازی دوران کودکی اش مسالا (توبی کبل) که ارتباط بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند، می گذراند. اما پس از مدتی بن هور توسط مسالا متهم به خیانت شده و مجبور می شود باقی زندگی خود را به عنوان یک برده سپری کند و...

در کانون اصلاح و تربیتِ "شهر زیبا" نوجوانان و کودکان زندانی با خواست "اعلا" (انصاری) جمع می‌ شوند تا تولد هجده سالگی "اکبر" (فرضی زاده) را جشن بگیرند. "اکبر" به قتل دختری متهم است که دو سال پیش او را کشته و حالا زمان اعدام اوست. از همین رو "اعلا"، برای کمک به وی به اتفاق "فیروزه" (علیدوستی)، خواهر اکبر به سراغ شاکی پرونده، یعنی "ابوالقاسم" (غریبیان) می‌روند تا رضایتش را جلب کنند و ...

"الکساندر" که یک گزارشگر تلویزیون است چند روز را در یک شهر مرزی کار می کند، جایی که پناهنده های زیادی از کشور های آلبانی، ترکیه و کردستان را در درون خود جای داده است. در بین آنان وی متوجه پیرمردی می شود که تصور می کند او همان سیاستمدار یونانی است که در چند روز گذشته ناپدید شده ...

«مامو» (اسماعیل غفاری)، نوازنده پیر و سرشناس اهل کردستان، همراه فرزندانش برای اجرای کنسرت در عراق پس از صدام عازم آن کشور می شود و ...