«رادولف» جذاب معتقد است که خیانت از لازمه های یک ازدواج خوب و موفق می باشد…

داستان درمورد مردی به نام “Abe” هست که در سن سی سالگی با پدر و مادر خود زندگی می کند و برای پدرش کار می کند و علاقه زیادی به جمع کردن اسباب بازی اسب سیاه دارد. او تلاش می کند تا رابطه ای با میراندا برقرار کند و با او ازدواج کند اما……

بالرین جوانی به نام جولیان باید بین مردی که دوستش دارد و مردی که قرار است او را به بالرین بسیار مشهوری تبدیل کند ، یکی را انتخاب نماید و ...

تیم رزمی هنگ چترهای نجات خود را بالای شهر بریلین باز میکنند ماموریت آنها حفاظت از نیروی های راهپیمایی در شهر برلین است..

داستانی از ویلیام شکسپیر از فاجعه قتل و انتقام در سالن سلطنتی دانمارک در قرون وسطی ...

سریال داستان زندگی "اِیمی دوریت" رو بیان میکنه، که برای خانواده ش پول در میاره و همچنین نگهداری از پدرش رو بعهده داره، اینکه داستان پدرش چیه رو تو سریال ببینید که مزه ش از بین نره، فقط بدونید پدرش توی یه زندان زندگی میکنه، زندگی "ایمی" و خانواده ش موقعی از این رو به اون رو میشه، که پسر رئیسش( آرتور کلِنم )، از کشوری دور میاد، و میخواد مسأله ی میراث بزرگی رو حل کنه که بصورت جالبی به "ایمی" و خانواده ش مربوط میشه...

Michael Holt جراحی خوب هست که زندگیش واسه همیشه دگرگون میشه بعد از اینکه زن سابقش که حالا مرده رو میبینه و زنش سعی میکنه بهش معنای واقعی زندگی را بیاموزه. اون داره زندگی عادیش رو میکنه تا اینکه زن سابقش که فوت کرده به نام آنا به طرز شگفت آوری شروع به برقراری ارتباط با مایکل رو میکنه (آنا هم دکتذی آرمانگرا بوده که در کلینیکی آزاد کار میکرده). خواهر خل مایکل که مادری تنها برای پسر نوجوانش Milo میباشد متوجه میشه که آنا به زندگی برادرش بازگشته ,البته به صورت توهم, چون رفتار مایکل تغییر کرده و همیشه مایکل با آنا بهتر بوده. کنجکاوترین فرد در مورد تغییر رفتار مایکل دستیارش Rita هست,که از مایکا میخواد تا به کلینیکش بیاد تا بتونن اونجا رو سر پا نگه دارن,مایکل اونجا شخصی به نام Autumn رو میبینه که به صورت داوطلبانه داره به ریتا کمک میکنه و ...

این سریال داستان زندگی یک مرد سیاه پوست را به تصویر می کشد که شکارچی موجودات خون آشام است و سعی می کند موجودات نیمه انسان ، نیمه خون آشام را به نیمه انسانی شان باز گرداند. . در این سریال یک زوج جوان با هم آشنا می شوند و کریستا وقتی متوجه می شود مارکوس خون آشام است که خود او نیز نیمی از وجودش توسط مارکوس خون آشام شده است . او در بین این دو دنیا دست و پا می زند و به دنبال راهی برای نجات از این درد از بلید (تیغ) که شکارچی خون آشام ها است کمک می گیرد.

داستان این سریال بسیار زیبا در مورد قدرت و فساد سیستم کیفری دولت در سال 1860 می باشد که...

داستان سریال در مورد مردی به نام جاناتان ایمز هست که یه نویسنده است که تا به حال تنها یه کتاب نوشته وضع مالی خوبی نداره و مشغول فروش ماریجوآنا هم هست البته خودش هم شدیدا به ماریجوانا اعتیاد داره و هم الکلیه . در ابتدای داستان می بینیم که دوست دختر ایمز اونو ترک می کنه و همه وسایل خونه رو با خودش می بره و براش تنها کتاب ها و لپ تابش می مونه ایمز که عاشق کتابهای پلیسی هستش در یه سایت شروع می کنه رزومه کاری خودش رو به عنوان کارآگاه خصوصی می نویسه و این شروع اتفاقاته حالا مردم بهش زنگ می زنن و مشکلاتشون رو بهش میگن ...