داستان مردی از بروکلین بنام "اِن ویلیس" می باشد که به تازگی با بیوه ای ازدواج کرده که سه فرزند نیز دارد. هنگامی که پسر بزرگ او به قتل می رسد او به طور اجتناب ناپذیری تحقیقات گسترده ای را در این رابطه آغاز می کند و ...

"جائه" به اتهام کشتن مادرش به زندان رفت و حال که بیست و چهار سال سن دارد از زندان آزاد می شود و می خواهد به پیش یکی از برادرهای کوچکش برگردد. او یک سفر جاده ای را شروع می کند و پس از دیدن برادرش در میانه راه بسیار تعجب میکند و همه چیز برایش پیچیده می شود ...

داستان فیلم درباره یک کتاب فروش است که در میان سالی تصمیم به سفر به کاستاریکا می گیرد تا از زندگی یکنواخت خود دور شود.در آنجا با یکی آشنا می شود و …

داستان این فیلم در مورد جنگ و زنان در حاشیه مانده است. این داستان در افغانستان و یا هر کشوری که از جنگ نا به سامان است اتفاق می افتد، زنی زیبا بر بالین شوهر فلج اش شب زنده داری و در عین حال با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می کند...

"شارپ" و گروهش هنگام گشت زنی با گروهی از سربازان فرانسوی که ساکنان یک دهکده اسپانیای را به قتل رسانده اند روبرو شده و آنها را تار و مار کرده و دو تن را زنده دستگیر می کنند.فرمانده آنها اقدام به معامله با او برای زندگی مردانش می کند اما "شارپ" در مقابل چشمانش به آنها شلیک می کند.او سوگند می خورد انتقام خواهد گرفت و...

1813.دشمن قدیمی سرگرد "شارپ" ،سرگرد "دیکوس" زن زیبایی را وادار می کند تا به دروغ اتهام تجاوز به "شارپ" بزند.همسر او "شارپ" را به دوئلی دعوت می کند.اما وقتی جسد همسرش صبح روزه بعد پیدا می شود،"شارپ" دستگیر شده و به دادگاه نظامی برده می شود...

پرتقال سال 1813.گروهی از فراران که "اوبادیه هاکسویل" دشمن قدیمی "شارپ" نیز در بین آنهاست،دو زن شامل همسر یکی از افسران بلند پایه انگلیسی را به گروگان می گیرند.به "شارپ" 60 اسلحه به همراه یک گروه راکت انداز داده می شود تا آن زن را آزاد کند...

سال 1812 اسپانیا."ترسا" به "شارپ" می گوید که آنها یک نوزاد دختر دارند.از طرفی دشمن قدیمی او،گروهبان "اوبادیا هاکسویل" از گذشته به سراغش می آید و...

در جنگ شبه جزیره یک گروهبان بریتانیایی مسئول یک کارخانه اسلحه سازی می شود و...

هنگ جنوب تحت فرماندهی "سیمرسون" احمق و ترسو،خواهر زاده اش "گیبونز" و دوستش "بری" وارد اسپانیا می شوند.به دلیل بی کفایتی او در انجام یک ماموریت مبنی بر منفجر کردن پل دشمن،پرچم بریتانیا به دست نیروهای فرانسوی می افتد.او تلاش می کند "شارپ" را مقصر جلوه دهد اما "وسلی" متوجه شده و او را به مقام کاپیتانی ارتقا می دهد...