مادس بروگر، روزنامه‌نگار دانمارکی، به عنوان سفیر لیبریا مخفیانه می‌رود تا سفری خطرناک و در عین حال هیستریک را برای کشف تجارت الماس خونی در آفریقا آغاز کند.

امریکا، سال 1933. «گریس» (هوارد) و پدر خلافکارش (دافو) پس از ترک شهر داگویل به طرف جنوب راه می افتند ودر آلاباما متوجه می شوند که در کشت زار پنبه ی مندرلی، هنوز برده داری رونق دارد. پدر «گریس» به راه خود ادامه می دهد ولی خود «گریس» در آن کشت زار می ماند و آزادی برده ها را نظاره می کند و با موفقیت به آنان آموزش دموکراسی می دهد.

اگر 30 میلیون پیدا می کردید که هیچ کس گم نشده بود چه می کردید؟ محمود تصمیم می گیرد کاری را انجام دهد که همیشه آرزویش را داشته است: به عنوان یک سوئدی دیده شود. او نام خود را به سباستین تغییر می دهد، یک خانه خوب اجاره می کند، یک ولوو می خرد و شروع به پوشیدن جوراب های طرح دار می کند. اما یک مشکل وجود دارد، تمام پول در اسکناس است که در عرض دو هفته بی اعتبار می شود. زندگی جدید او در خطر است و باید راهی پیدا کند تا ظرف دو هفته 30 میلیون پول بشویید.

دنیای یک خانواده به ظاهر کامل زمانی که یک قتل تکان دهنده ثابت می کند که آنها مایل به انجام اقدامات ناامیدانه برای محافظت از یکدیگر هستند، از هم می پاشد.

در سال 1984، هانس پترسون (Hasse P.) تصمیم می گیرد تا بزرگترین کیک ساندویچی ساخته شده را بسازد تا شهر زادگاهش، کوپینگ، را روی نقشه قرار دهد.

وقتی ایساک در طول یک شب در استکهلم با ام ملاقات می کند همه چیز تغییر می کند. ناگهان هیچ چیز دیگری مهم نیست. ایساک او را می خواهد. ام بیشتر می خواهد.

بی خانمان و نامرئی - دوقلوها دائماً برای زنده ماندن در تلاش هستند. خواهر یک بمب ساعتی است. فریادهایش بلند است برادر، از طرف دیگر، صحبت نمی کند، بلکه از درون فریاد می زند.

میلا و کیا، یک جفت دوست صمیمی نوجوان و حرفه ای های مشتاق فوتبال. وقتی دختران یک مربی جدید فوتبال خواستار لولو می گیرند، به آرامی شروع به دور شدن می کنند.

یک قاچاقچی حرفه ای تلاش می کند دختر 12 ساله ای را که خانواده اش در جنگ سوریه مفقود شده اند نجات دهد.

مرد جوانی برای جستجوی خواهر گم شده اش به زادگاهش باز می گردد.