داستانی کمدی ، درباره بزرگترین مسابقه اتومبیل رانی ، در اوایل قرن بیستم بین نیویورک و پاریس ...

نیو اورلیانز. شغل «امیل فوشون» (هنریکسن)، مردی ثروتمند و آراسته، سازمان دهی تعقیب و کشتن آدم هاست. «ناتاشا» (باتلر)، دختر یکی از قربانیان او، وارد شهر می شود تا دنبال پدرش بگردد و با ملوانی بی کار به نام «چنس بودرو» (وان دام) آشنا می شود که از او برابر تهدید اشرار دفاع می کند و سپس در راه یافتن قاتلان پدرش یاری اش می دهد...

"رالف تورسون" به منظور پیدا کردن زندانیان فراری میباشد که به قید وثیقه آزاد شده اند، گاهی او به سادگی هدف خود را پیدا می کند. گاهی هم او مجبور می شود دست به کارهایی بزند که در منجر به مرگ قانون شکن می شود...

یک پلیس سخت نوش و معتاد به کار که در یک ازدواج بدون عشق تلاش می کند، پس از یک حادثه سرنوشت ساز که او را مجروح می کند، فرصتی برای رستگاری پیدا می کند.

یک غارتگر که توسط گروه دزدی بانکش مرده رها می شود، برای انتقام به یک پولدار ملحق می شود.

ماجرای فیلم از جایی شروع می شود که یک راننده کامیون آمریکایی بنام «جک برتون» به همراه دوستش «ونگ چی» به فرودگاه بین المللی سان فرانسیسکو می رود تا نامزد ونگ را سوار کند...

«جک اسلیتر» (شوارتسنگر)، مأمور ویژه، گروهی از افراد پلیس را از اطراف آسمان خراشی دور می کند و در پشت بام ساختمان با قاتلی به نام «ریپر» (نونان) که پسر کوچک او را گروگان گرفته، درگیر می شود. کمی بعد معلوم می شود همه ی این ماجراها در یک فیلم «آرنولد شوارتسنگر» به نام «جک اسلیتر 3» جریان داشته که در سینمایی پرت به نمایش درآمده است...

یک تاجر فاسد مرتکب قتل می شود و تنها شاهد آن نامزد یک تاجر دیگر است که روابط نزدیکی با دولت چین دارد، بنابراین محافظی از پکن برای کمک به دو پلیس هنگ کنگ برای محافظت از چین اعزام می شود.

در طول جنگ جهانی دوم، غواصان نیروی دریایی ایتالیا از ارابه های زیر آب برای مین گذاری کشتی های جنگی بریتانیا استفاده می کنند و بریتانیایی ها را مجبور می کنند تا متخصص تخریب زیر آب، لیونل کراب و تیمش را برای مقابله با این اقدامات دشمن بفرستند.

داستان کازه; او از کجا می آید و به کجا می رود، هیچ کس نمی داند. مردی بدون نام و گذشته واقعی و بی خاطر.