این سریال داستان یک قهرمان نظامی را تعریف می‌کند که از جنگ به آمریکا بازگشته است و مشکلاتی برایش به وجود آمده است. به همین دلیل وی برای نجات جان خودش و جلوگیری از یکی از بزرگ‌ترین حملات تروریستی تاریخ، به CTU (سازمان ضد تروریستی معروف مجموعه) مراجعه می‌کند...

یک فرد آمریکایی در لندن متهم اول قتل وحشیانه هم اتاقی اش شده است...

یک مرد جوان در هالیوود تصمیم میگیرد سرمایه خود را افزایش دهد تا جایی که استاد و رئیس فعلی خود را هم شکست دهد و...

داستان این سریال در مورد کارآگاهی می باشد که با کمک ارواح به حل پرونده های قتل حل نشده می پردازد...

داستان حول زندگی یک پلیس ایتالیایی میچرخه که بدنبال پرونده‌ای میره و زندگی شخصی خودش رو هم نشون میده و تقریباً تمام وقت سریال روی شخصیت اصلی میگذره. و اینکه داستان سریال توی ایتالیا میگذره اما دیالوگ‌ها همه انگلیسیه.مثل بیشتر سریال های بریتیش در این ژانر بعضی صحنه‌ها یکم خسته کننده‌ست اما صحنه‌های جالب و دنبال کننده زیادی هم داشت.خود zen هم که Rufus Sewell نقشش رو بازی می‌کنه شخصیت خیلی جالبی داره و بیشتر جذابیت سریال همین خاصیتشه. درکل نمیشه این سریال رو مثلاً با سریالی مثل شرلوک که تابستون سال پیش پخش شد مقایسه کرد اما باز در ژانر خودش سریال جذاب و خوبیه…

یک جراح جوان قفسه سینه به مافیایی جنوب شیکاگو بدهکار می شود که باعث می شود به عنوان یک دکتر تمام وقت در میان مردم حتی در زیر نور ماه کار کند در حالی که تمام وقت دربیمارستان شیکاگو به عنوان برجسته ترین پزشک کار می کند...

این سریال زندگی میچل مک دیر و خانواده اش رو درست ده سال بعد از اتفاقات تو فیلم دنبال میکند , جایی که رییس مافیا شیکاگو در زندان میمیرد و خانواده مک دیر به برنامه حفاظت از شاهدین میپیوندن تا زندگی جدیدشون رو شروع کنن... زمانی که مک دیراز برنامه حفاظت از شاهدین میاد بیرون، یه شرکت حقوقی میسازه. یه شرکت حقوقی دیگه به نام Kinross & Clark سعی میکنه که «مک دیر» رو مجاب کنه که با شرکت اونها همکاری کنه و چون مک دیر نیاز به پول داشته قبول میکنه و با قبول کردن این پیشنهاد مک دیر تو دردسر بدی میافته...

این سریال انگلیسی درام بر پایه‌ی داستانی واقعی و برگرفته از کتابی تاریخی به همین نام می‌باشد که نحوه‌ی به قدرت رسیدن "کرامول" به عنوان نزدیکترین مشاور هِنری هشتم را بازگو می‌کند...

آرون کوربِت پسرِ یک فرشته ی سقوط کرده است. نصفِ آرون از جنس آدمیزاد و نصفِ دیگرش از فرشتگان است که او را تبدیل به یک نفیلیم کرده. او تا زمانِ تولدِ 18 سالگی اش از این موضوع خبر نداشته و برای فهمیدن سرنوشتِ جدیدش باید به فرشتگان سقوط کرده ی قبل کمک کند...

یک سرخپوست پیر و نوه 16 ساله اش در حال رانندگی به سمت داکوتای جنوبی هستند، در طول راه پدربزرگ برای نوه اش داستان ها و افسانه هایی از سرخپوستان قدیم را تعریف میکند و...