توتو مهربان‏ (فرانچسکو گولیسانو) بچه‏ ای یتیم است که لولوتا پیر(بابازی‏ خیره کننده اما گراماتیکا)،او را در مزرعه کلم پیدا می‏ کند و به او می‏ آموزد که خوب باشد و به دیگران مهربانی کند. وقتی‏ لولوتا می‏میرد ، توتو چند سالی را در یتیم‏ خانه سپری می‏کند و بعد پیام‏ آوری برای گدایان میلان می‏شود ...

داستان درباره زن جــوانی ست که عاشق یک بندباز سیرک میشود.به طور اتفاقی و جداگانه آنهــا وارد دنیای خیالی سیرک “سولِی” میشوند …آنها در دنیاهای متفاوتی سفر میکنند و در تلاشند تا همدیگر را پیدا کنند …

در این فیلم چند فضانورد وارد سفینه ای می شوند که از دهانه ی یک توپ به سمت ماه شلیک می شود، این سفینه یک راست می خورد توی چشم چهره ی انسانی ای که روی ماه تصور شده است!

تنها آرزوی پیترو این است که به یک بازیگر معروف تبدیل شود او به رم می آید و در یک نانوایی شروع به کار می کند . همچنین در همان زمان او برای بازیگر شدن تلاش می کند …

این فیلم داستان زندگی یک سرباز آمریکایی به نام “جان کارتر” است که به مریخ منتقل شده و در آنجا ،جهانی باشکوه و قابل سکونت را پیدا می کند که موجوداتی به بلندی 12 فوت در آنجا سکونت دارند. پادشاه این منطقه زیبا کسی به نام هلیوم است که بعد از مواجه با جان کارتر، او را زندانی می کند اما...

مشت ناگهانی داستان دختری به بنام بیبی دال (امیلی براوینگ) است. فیلم با نمایی از این دختر که پشت پنجره ی باران زده نشسته است آغاز می شود. بیبی دال یک ناپدری بسیار بدجنس دارد که او را مورد آزار و اذیت قرار می دهد. در بین همین دعواها، بیبی دال با اسلحه به پدرخوانده اش شلیک می کند، اما هیچ آسیبی به پدر خوانده اش نمی رسد. بعد از این اتفاق پدر خوانده خبیث تصمیم می گیرد بیبی دال را به تیمارستانی که «خانه لنوکس» نام دارد و مختص بیماران روانی است ببرد. دال خودش را در خانه ی فسادی می بیند که در آن اسیر شده است. او هر روز در آنجا مجبور است کارهای طاقت فرسایی مانند تی کشیدن زمین و آشپزی و …

فیلم کمدی در مورد یک زن است که او سرطان گرفته است و فکر میکند اخر عمر او است برای همین …

افسانه ای قدیمی وجود دارد که دو برادر را روایت میکند که با کمک یکدیگر سرزمین پادشاهی خود را از جادوگران دشمنان و تمامی خطرات نجات دادند.این فیلم روایت گر همین داستان از نگاه ظنز است.”تادیوس” و “فابیوس” دو شاهزاده هستند که باید همسر آینده ی فابیوس که گم شده است را پیدا کنند ودر راه پیدا کردن او با مشکلات و خطرات زیادی روبرو می شوند.

اژدهای سفید خواهر ایهاب را جلوی چشمانش می‌کشد. ایهاب از ترس فرارمی کند. ولی بدنش می‌سوزد، او بعد ازسال‌ها با جمع کردن بهترین شکارچیان و نیزه‌اندازان به جنگ اژدها می‌رود. او یک دختر را به فرزندی قبول کرده که راهنمای کشتی اوست. بعد از شکار اولین اژدها و کشتن اژدهای دیگر، در خواب زنده بودن اژدهای سفید را می‌بیند…

داستان ژان پیر، یک مامور ورزشی متزلزل که نقش پررنگی نسبت به مراقبت از لابرادور دوستش دارد. تا اینکه یک کشف شگفت انگیز او را وارد یک ماجراجویی به مراتب شگفت انگیزتر می کند.