«لینکلن هاوک» ( استالونه ) یک راننده کامیون زحمت کش است ، که سعی دارد بعد از مرگ همسرش ، زندگی اش را از نو بسازد. اما او درگیر ماجراهایی می شود که...

وقایع داستانی از زندگی درونی مرلین مونرو...

یک استاد آیوی لیگ (معروف‌ترین گروه دانشگاهی جهان)، مدیر یک گروه کر کلیسا در روستایی می شود...

این سریال به تجربه های پلیس، امدادرسان و آتش نشانان در شرایط ترسناک، تکان دهنده و پر استرس می پردازد...

یک ستوان بومی گروه ویژه ، زمانی که ماموریت یک گروه آموزش دیده برای از بین بردن جرم و جنایت در لس آنجلس به او داده میشود بر سر دو راهی بین انجام وظیفه و وفاداری به محله اش قرار میگیرد...

داستان این سریال درباره‌ی یک استاد تاریخ است که توسط گروهی به خدمت گرفته می‌شود تا در یک ماموریت مخفی به همراه دو فرد دیگر به گذشته سفر کند و جلوی خلافکاری که قبل از آنها به گذشته رفته است را بگیرد اما...

این سریال در مورد زندگی کارکنان یک فروشگاه بزرگ می باشد...

داستان درباره قسمت اورژانس بیمارستانی هستش که بسیار پر رفت و آمده و دکترها و پرستارها که تعدادشون محدوده، شدیدأ مشغول درمان بیماران اورژانسی هستند. همین وضعیت گهگاه باعث میشه که کد سیاه به وجود بیاد و در این وضعیت مرگ و زندگی بیماران بستگی به دانش، مهارت و سرعت عمل دکترها و پرستارها هستش. مردمی که به اورژانس آورده میشوند یا منتطرند که بمیرند یا معجزه ای بشه و اونها زنده بمونند.

داستان سریال مربوط به چهار خواهر و برادر صمیمی است, اونها ذاتا بد نیستند اما راز تاریک و سری خانوادگی رو به همراه دارند, در 45امین سالگرد ازدواج پدر و مادرشون برادر اونها از سفری برمیگرده ، همشون از برملا شدن این راز میترسند, پس برادرشون اونها رو برای وفاداری به خانواده تهدید میکنه این راز به قدری شرم آور هست که...

هیچ بهونه ای ، هیچ بخششی و هیچ سازشی در کار نیست ، ربکا رایت با رفتار کودکانه و وحشی گری ـهاش میدونه چطوری خوش گذرونی کنه و جالب اینجاست که یکی از معتبرترین قضات دادگاه جنایی لس آنجلس محسوب میشه و برای رفتار غیرمومنانه ـش در دادگاه و گفتن چیزهایی که در ذهنش میگذره مشهوره ، در زندگی خصوصیش اهل پارتی و بزن و برقص با بهترین دوستش جنی ــه و هیچ مردی هم نیست که بخواد بودن با اونُ واسه خودش افتخار بدونه تا اینکه سر و کله ی یه پسر 8 ساله که پدر و مادرش توسط ربکا به زندان افتادن پیدا میشه و...