مرد جوانی در محراب ایستاده است. مادر بیش از حد محافظه کار او تصمیم می گیرد به او ملحق شود. او بیمار می شود و این در حالیست که مادرش از سفر زندگی خود لذت می برد.

پنج داستان کمدی به صورت تصادفی متقاطع می شوند، با تمرکز بر احساسات شخصیت های اصلی و با ریتم و اکشن زیادی روایت می شوند.

جودیت زندگی دوگانه ای دارد: گرفتار اسرار و دروغ ها، زندگی او شروع به درهم شکستن می کند.

داستان قایقی کوچک را مشاهده میکنیم که گروهی از مسافران را به اعماق جنگلی مملو از حیوانات خطرناک میبرد.

زندگی مارکوس بعد از اینکه در همان روز نامزد و شغل خود را از دست داد ، وارونه می شود...

روایت جوانی که در سراسر کشور شراب و سرور، استرالیا و اسپانیا اتفاق می افتد که جوانی، ماهیت روابط پدر و پسر و مسیر درک و بخشش را بررسی می کند.

یک زن بعد از اینکه با دوست مبتلا به بیماری جنون جوانی، زندگی می کند، در مارپیچ تاریک و پر از جنون و انحراف قرار می گیرد ...

گروهی از دوستان که پس از خودکشی یکی از آنها دوباره به هم می رسند باید با تمام رازها و دروغ های بین خود روبرو شوند.

جسد مردی جوان در وسط جزیره لاگومرا پیدا می شود. پرونده این جسد با متهم کردن یکی از مقامات سیاسی به عنوان قاتل بسته می شود. سه سال بعد از این ماجرا دو مامور پلیس جنایی برای بررسی بیشتر به جزیره فرستاده می شوند اما در کمال ناباوری فردی که سه سال قبل جسدش را پیدا کرده بودند را زنده می یابند.

داستان فیلم در مورد " آدلفو " که یک مامور امنیتی 30 ساله میباشد ، آدلفو دوران بدی از زندگی خود را سپری میکند تا اینکه ...