پدری که اغلب به دلیل کار دور از خانواده است، نمی تواند شدت محبت و تحسین شدید پسرش را درک کند که باعث ایجاد تضاد بین هر دو می شود.

Subhash Nagre یک دولت موازی را در شهری اداره می کند که در آن فرقه ای دارد. هنگامی که دشمنانش برای قتل او نقشه می کشند، پسرش مسئولیت را بر عهده می گیرد و در مقابل آنها می ایستد.

وقتی ردی موهان ، یک بزهکار عاشق دختری به نام نیرجارا می شود ، مشکلات بوجود می آیند...

هنگامی که یکی از همکارانش فاسد میشود و به سمت تاریک قضیه کشیده شده ، یک پلیس جوان در تلاش است تا عدالت را برقرار کند.

با کشتن تصادفی یک رهبر مافیا، زنی میانسال ناخواسته به دنیای اموات کشیده می شود، جایی که فرقه او به آرامی شهرت پیدا می کند.