«جرج» (کلاین) آرشیتکتی است که در خانه ای محقر، کنار دریا و بین همسایگانی با خانه هایی گران قیمت زندگی می کند. همه چیز بر وفق مراد «جرج» پیش می رود تا این که یک روز او را از کار بیست ساله ی آرشیتکتی اش اخراج می کنند و کمی بعد هم خبردار می شود فقط یک سال فرصت زندگی دارد...

یک مرد کور طی فرآیند پیوندی که انجام می شود مجددا بینایی خود را به دست می آورد و می خواهد خودش را با نامزد و زندگی اش به شکل جدیدی وقف دهد ...

تروی و دوستانش پس از شرکت در مراسم بیست و سومین مراسم خاکسپاری وی برای یکی از دوستانشان که مبتلا به ایدز بودند ، طرحی را برای سرقت داروهای اچ آی وی مورد نیاز خود طراحی کردند. یک دزدکی موفق به دیگری منتهی می شود و دیگری تا زمانی که آنها ...

«هنری هیل» (لیوتا)، نوجوانی که در محله ای پر از آدم های خشن و سنگدل بزرگ شده، آرام آرام تبدیل به یک گنگستر می شود. «هنری» از طریق «جیمی کانوی» (دنیرو) – مردی که بزرگ ترین سرقت های نیویورک را طراحی و اجرا کرده – با «تامی دویتو» (پشی)، گنگستری ایتالیایی آشنا می شود. اما در پایان، تمامی این رفقا در چنان مخمصه ای گیر می افتند که باید هر کاری از دست شان برمی آید انجام دهند تا زنده بمانند...

یک برنامه نویس عادی بعد از آنکه موافقت می‌کند دختری را در سوهو ملاقات کند بدترین شب عمرش را سپری می‌کند ...

در روزی که جنگ جهانی دوم پایان یافت،"جیمی" موسیقیدانی خودخواه با "فرانسین" خواننده ای جوان آشنا می شود.رابطه آنها تبدیل به عشق می شود در حالیکه برای بهترین شدن در حرفه خود تلاش می کنند...

دو افسر اداره پلیس لس آنجلس زمانی که دستوری از مافوقشان دریافت نمیکند به سرشان میزند که سروقت رئیس مافیا بروند در حالی که اداره تنها دنبال رسیدگی به جرائم کوچک است .

همسر و مادری جوان که از زندگی روزمره خود در نیویورک خسته شده و از دست همسر خود به ستوه آمده، به آرامی وارد دنیای فانتزی عجیبی می شود و...

ماجرای دو گروه مافیایی رقیب در نیویورک . گروه ضعیفتر چندین بار ، اقدام به کشتن رئیس گروه دیگر می کند ، اما هر بار با شکست مواجه می شوند و ...