یک سیاستمدار سالخورده در تلاش است برای آخرین بار در دورانی که تلویزیون نقش زیادی در بازی های سیاسی ایفا می کند، به عنوان شهردار یکی از شهرهای آمریکا انتخاب شود...

یک کلانتر بدبین که تبدیل به شکارچی فضل شده است به یک کلانتر جوان که به تازگی منصوب شده است با مشاوره، تجربه و تفنگش کمک می کند.

"چارلز لیندربرگ" (استیووارت) در تلاش است هواپیمایی طراحی کند تا با سفر مستقیم از نیویورک به پاریس او را به اولین خلبانی که این سفر بین قاره ای را به تنهایی انجام داده است تبدیل کند ...

« نیتان دیترویت » ( سیناترا ) رئیس پاتوق‏هاى شرط بندى و قمار با « اسکاى مسترسن » ( براندو ) شرط مى ‏بندد که او نخواهد توانست یک عضو فعال میسیون مذهبى ، « سارا براون » ( سیمونز ) را بفریبد تا هم‏راهش به هاوانا برود.

گری یک مزرعه دار صلح طلب است که همراه پدرش سم زندگی میکند . فرانک واکر نیز امیدوار است که تجارت معدن طلا رو رونق ببخشد همچنین سعی دارد آتش جنگ بین سرخپوست ها و سفید پوست ها را بیشتر کند و در همین حین محموله طلاها را به سرقت می برد و تقصیر را به گردن گری می اندازد و ....

داستان درباره ی "رابرت" (لمون) و "نینا" (هالیدی) می باشد که پس از 8 سال زندگی مشترک از یکدیگر طلاق می گیرند و …

جوانی بنام "سوزان لندیس" در شب کریسمس می خواهد برای نمایشنامه در هالیوود حاضر شود و اتفاقی غیر منتظره رخ می دهد که ...

"جف وبستر" ماجراجویی مصمم ، هنگام حرکت و انتقال گله اش به سمت "داوسن" با کلانتری فاسدی به نام "گنون" درگیر می شود و...

یک افسر کنفدراسیون و افرادش برای خرید اسلحه به مکزیک سفر می کنند. افسر اتحادیه ای تصمیم بر متوقف کردن آنها دارد.

مدیر حمل و نقل راه آهن، ماموری را به لارامی می فرستد تا بفهمد چه کسی در پشت تلاش ها برای جلوگیری از ساخت راه آهن آن منطقه دست داشته است.