مردی شصت و پنج ساله نقشه ای ماهرانه طراحی می کند تا از بازنشستگی اجباری خود جلوگیری کند …

« جین ایر » ( فونتین ) ، دخترک فقیرى که در مدرسه ‏اى شبانه روزى بزرگ شده ، به عنوان معلم سرخانه به تورنفیلد ، خانه‏ ى « ادوارد راچستر » ( ولز ) ، مردى ثروتمند اما رنج‏کشیده مى ‏رود و خیلى زود میان او و « راچستر » رابطه ‏اى عاطفى شکل مى ‏گیرد...

"هارولد مونتگومری"، معاون رئیس جمهور ، وقتی می فهمد یک فوت از زمینی که ساختمان جدیدش را در آن ساخته ، متعلق به "جودی گوبر"، یک دختر دهاتی است و او می تواند از وی شکایت کند ...

آقا و خانم "بنت" پنج دختر مجرد دارند."خانم بنت" علاقه دارد تا همسران مناسبی برای دخترهایش پیدا کند.وقتی "آقای بینگلی" و "آقای دارسی" ثروتمند به محل زندگی آنها نقل مکان می کنند،آنها امیدوار می شوند.ولی غرور،تعصب و سوءتفاهمات دست به دست می دهند تا رابطه آنها را پیچیده کرده و راه خوشبختی را ناهموار کنند...

"پولی پریش"، کارمند فروشگاه مرلین، اشتباها مادر یک بچه سر راهی معرفی می شود. "دیوید مرلین" از رفتار سرد او خشمگین میشود، تصمیم می گیرد مادر جوان و نوزادش را نزد هم نگاه دارد و...

دهکده‏اى کوچک در ساسکس انگلستان. دخترى نوجوان و پرشور به نام « ولوت براون » ( تیلر ) با پسر جوانى به نام « مى » ( رونى ) که قبلا سوارکار بوده آشنا مى‏شود. او از « مى » کمک مى‏خواهد تا اسبى را که در بخت‏آزمایى برده براى شرکت در مسابقه‏ى « گراند نشنال » آماده کنند.