در سال 1899 تنش و اختلاف میان انگلستان و آلمان بالا میگیرد. علت اینکار این است که فردی موسوم به فانتوم میکوشد تا با انجام پاره ای خرابکاریها این دو کشور را درگیر یک جنگ فراگیر کند. هدف فانتوم از اینکار فروختن سلاح های کشتار جمعی خود به این دو کشور است.

پس از انقلاب فرانسه، «مارکی دوساد» (راش) در تیمارستان شارانتون محبوس شده است. «کولمیا» (فینیکس) که مدیریت تیمارستان را به عهده دارد، با موضع گیری های سیاسی «دوساد» هم دلی دارد و بنابراین به او اجازه می دهد هر آن چه را که می خواهد، بنویسد...

ویرجینیا بیکر (Catherine Zeta Jones) مامور بیمه است، او رییس خود را متقاعد میکند که او را به عنوان دزدی به نزد یک سارق آثار هنری (Sean Connery) بفرستد، آن دو سرقت اولشان را با موفقیت پشت سر میگذارند تا این که ویرجینیا پیشنهاد یک سرقت 8 میلیارد دلاری را میدهد …

مردی "بربری" به نام "کال" به طور غیر منتظره ای پس از اینکه پادشاه قدیمی کشته می شود تاج و تخش به دست می آورد و پادشاه سرزمین می شود و ...

"والاس ریچی" به اشتباه به عنوان یک جاسوس شناخته میشود و مجبور می شود نقشه ترور یکی از افراد بزرگ دنیا را خنثی کند...

قتل یک بازیگر جوان تحقیقاتی را آغاز می کند که تنش های روی زندگی خصوصیرا آشکار می کند...