آرایشگری که قبلاً مشهور بود، برای آرایش موهای یک زن مرده تمام نقاط شهر کوچکی را زیر پا می گذارد .

«دیوید پورتنوی» پسری 15 ساله است که در آستانه مراسم ازدواج مجدد پدرش از خانه فرار می کند و به همراه دوستانش به جاده می زند...

داستان درباره یک زنی است که به تازگی با مردی که یک پسر بچه دارد ازدواج کرده است و سعی دارد با او رابطه برقرار کند...

وقتی "برترام" به طور ناگهانی می میرد، به طور معجزه آسایی بعد از هفت دقیقه دوباره زنده می شود.اما متوجه می شودکه قابلیت دیدن ارواح را پیدا کرده است...

اشلی» (لوهان) همیشه از آن دخترهایی بوده که از هر نظر شانس آورده اند. در عوض «جیک» (پاین) اصلا شانسی در زندگی نداشته، دست و پا چفلتی است و همیشه هزار تا بلا سرش می آید. این دو نفر در یک، جشن بالماسکه ی پر رزق و برق به طور اتفاقی با هم آشنا می شوند و تماسی زودگذر باعث می شود که ستاره ی شانس شان با هم تاخت زده شود …

مردی به نام "کول" بازیگری مبارز میباشد که همیشه در نقش های کلیشه ای آفریقایی-آمریکایی ظاهر شده است. در پمپ بنزین، او بعد از 3 سال سکوت با نامزد سابقش برخورد می کند ...

سریال از یک فرار شروع می شود فرد جوانی ریشهای خود را می تراشد و یونیفرم مامورین زندان را می پوشد و به راحتی از زندان فوق امنیتی فرار می کند. نام این” فرد نیل کفری” است ، نیل کفری زندانی سابقه دار ، جاعلی به تمام معنا با هوشی باورنکردنی و خلاق مدت زمانی رو که باید در زندان بسر ببرد رو به کمک مامور برک به مشاوره برای یافتن جاعلین ، قاتلین و دزدان حرفه ای در FBI تغییر می دهد ، نیل به همراه دوست خود ماز به کمک FBI می ایند ولی این تمام ماجرا نیست...

تامی گاوین با ترس از شغل خود به عنوان آتش نشان و دیدن همسر سابق خود با مردان دیگر دستو پنجه نرم می کند.