هنگامی که زوجی خارق العاده به عمارت می روند ، زندگی دهکده روستایی مختل می شود.

در استکهلم، در روز جشن سنت لوسی، یک راهزن با جسارت به اداره پست شلوغ دستبرد می زند. در عرض یک دو هفته، دو شاهد مردند. دو پلیس، جوهانسون و جارنبرینگ، که اولین کسانی بودند که به صحنه جنایت رسیدند، همه سرنخ ها را تعقیب می کنند...

«فانی» (آلوین) و «الکساندر» (گوو) زندگی خوش و آرامی را با مادر و پدرشان، «اسکار» (ادوال) و «امیلی اکدال» (فرولینگ)، که در کار تئاتر هستند، می گذرانند. با مرگ پدر در اثر سکته ی قلبی و بعدتر ازدواج «امیلی» با یک کشیش خشک و مقرراتی به نام «اسقف ورگروس» (مالمسیو)، بچه ها آزادی و نشاط شان را از دست می دهند...