"دوروتی لیونز" به طور مشروط از زندان آزاد شده است تا وارد زندگی نامزد فرد سیاسی با نام "فرانک جنسن" شود...

وقتی به یک دزد سابقه دار جواهرات شک می کنند که به حرفه سابقش بازگشته است، اما وی باید سارق واقعی را بیابد تا بیگناهی خود را ثابت نماید ...

"براد" (هستن) مالک سیرکی بزرگ است. محبوبه وی، "هالی" (هاتن)، هم ستاره بندباز سیرک به‌شمار می‌ آید. اما "براد" با استخدام یک بندباز فرانسوی به‌ نام "سباستیان" (وایلد) موجب دل‌ گیری "هالی" را برمی‌ انگیزد و ...

مجموعه ای از سوتفاهم ها منجر به سفر یک دختر نغمه سرا به نمایندگی تئاتر آمریکا به پاریس می شود ، جایی که او عاشق یک دیوان سالار حواس پرت می شود که...

"کری" با آرزوهای بزرگ سوار قطار شیکاگو می شود.او کاری به عنوان تعمیرکار کفش پیدا کرده و همسر خواهرش تمام هزینه های او را پرداخت می کند.سپس او یکی از انگشتانش را زخمی کرده و اخراج می شود. "چرالی دورت" فروشنده ای که در قطار با او آشنا شده به نجاتش می آید و...

« کالوه‏رو » که زمانى ستاره ‏ى بزرگ موزیک‏هال‏ هاى بریتانیا در آغاز قرن بوده ، یک رقصنده‏ جوانى به نام « ترى » را که دست به خودکشى زده ، پیدا مى‏ کند و به خانه مى ‏برد . ترى به خاطر افسردگى از مشکلات زندگى ، دچار نوعى فلجی شده اما با مراقبت‏هاى « کالوه‏رو» ، سلامتى ‏اش را باز مى‏ یابد ...

« فیبى فراست » ( آرتور ) نماینده‏ ى کنگره ، در رأس هیأتى براى بررسى وضعیت سربازان امریکایى در آلمان پس از جنگ جهانى دوم به برلین مى ‏رود و درگیر « سروان پرینگل » ( لوند ) مى ‏شود . در این جا محبوبه‏ ى سروان « اریکا » ( دیتریش ) ، خواننده‏ ى آلمانى کلوب ‏هاى شبانه ، موقعیت خود را درخطر مى ‏بیند .

پیرمردی خوب و خوش اخلاق ادعا می کند که بابا نوئل واقعیست، اما مردم فکر می کنند او عقلش را از دست داده و باید تحت مراقبت باشه . یک وکیل جوان از روی دلسوزی سعی دارد در دادگاه ثابت کند که این پیرمرد واقعا بابا نوئل است...

« بالین » ( مک ریدى ) صاحب کازینویى بزرگ در بوئنوس آیرس است . او براى « امور حراستى » کازینو مردى به نام « جانى » ( فورد ) را به کار مى ‏گیرد . « جانى » پس از چندى متوجه مى‏شود که « گیلدا » ( هیورث ) محبوبه ‏ى سابقش همسر کنونى « بالین » است .

"پروفسور جوزف السنر" شاگرد خود "فردریک شوپن" را در سالهای شکل گیری شخصیت او تا دوران بزرگسالی در لهستان راهنمایی می کند...