برای کاترین قابل باور نیست که همکارش فرانکی یک دوست صمیمی دارد پس برای او یک چالش معرفی میگذارد و حال فرانکی باید نقش یک راننده تاکسی را بازی کند .

متخصص اطفال "الکساندر بک" همسرش "مارگات بک" را از دست می دهد.او 8 سال پیش به طرز وحشیانه ای به قتل رسیده است و "الکساندر" مضنون اصلی پلیس بود.وقتی دو جسد نزدیک مکانی که "مارگات" انداخته شده بود پیدا میشود پلیس دوباره پرونده را باز میکند و "الکساندر" مضنون اصلی میشود .ماجرا وقتی پیچیده میشود که او ایمیلی دریافت کرد که نشان می داد "مارگات" زنده است..

"تام وارشاو" هنرمندی آمریکایی است که در پاریس زندگی می کند . او واقعیت هویتی خود را کشف کرده و به خانه خود باز می گردد تا با دوستان و خانواده خود آشتی کند...

«آملی» (توتو) دختر جوان ساده دلی است که طبیعت رمانتیک و پر شوری دارد. او در یک کافه کار می کند و تصمیم گرفته قدری امید به زندگی همسایه ها و مشتری های کافه بدهد. در حالی که خودش نیز، پس از چندی، عشق را کشف می کند...