دو برادر هنگام سرقت از یک خانه به دام پلیس می افتند، "دیو" برادرش را رها کرده و از صحنه فرار میکند اما "کنت" به زندان میرود. چهار سال بعد "کنت" از زندان آزاد شده و متوجه تغییرات بسیاری در اطرافش میشود و ...

“جان” صبح در یک هتل ناشناس و عجیب تنها از خواب بر می خیزد. او حافظه اش را از دست داده و پلیس نیز بخاطر یکسری جنایت که او هیچ چیزی در موردشان به یاد نمی آورد، در تعقیب اوست. زمانی که او می کوشد تا گذشته اش را بخاطر آورد وارد یک دنیای زیر زمینی می شود که توسط یکسری موجودات بسیار قدرتمند که به بیگانه مشهور هستند کنترل می شود. این بیگانه ها دارای این قدرت هستند که افراد را به خواب ببرند و شهر و اهالی آن را دچار تغییر کنند. اکنون جان بایستی راهی را برای متوقف کردن آنها قبل از اینکه کنترل ذهن وی را بدست گرفته و او را نابود کنند، پیدا کند …

قرن بیست و سوم. گلوله ی عظیمی از گدازه ی مذاب با سرعتی بسیار، به طرف زمین حرکت می کند. اعلام می شود که برای نجات زمین باید چهار سنگ، نماد چهار عنصر اصلی را با عنصر پنجم که نیروی مثبت زندگی است و در قالب مسافری از دنیایی دیگر به نام «لیلو» (یوویچ) تجسم یافته، در هم آمیزند. و حالا راننده ی تاکسی نیویورکی، «کوربن دالاس» (ویلیس) وارد عمل می شود تا به «لیلو» کمک کند و …

کریپتونایت مصنوعی با دود سیگار ترکیب میشه و سوپر من رو به دو شخصیت تقسیم می کنه: کلارک کنت خوب و سوپرمن بد.

مردی تمام تلاشش را به کار میگیرد تا زنش که در استانه طلاق است را بازگرداند..

"پسدولوس" تنبل ترین برده در روم است که تنها آرزویش بدست آوردن آزادی خود است. او مجبور می شود با زنی زیبا و ارباب جوانش همکاری کند تا به آرزویش دست پیدا کند...

دو »کاهن« شرقی می کوشند تا انگشترمقدسی را که یک هوادار در اختیار »رینگو« گذاشته و حالا »رینگو« نمی تواند آن را از انگشت هایش درآورد، به چنگ بیاورند. دانشمندی به »رینگو« می گوید که با داشتن این انگشتر می تواند دنیا را تحت اختیار بگیرد...

یک زن و شوهر جوان در پیدا کردن یک خانه برای زندگی ، با مشکل روبرو می شوند . به همین خاطز پیش پدر شوهر برای زندگی می روند ...

بیتل ها، "جان لنن"، "پل مکارتنی"، "رینگو استار" و "جرج هریسن"، با قطار به سمت لندن می روند تا در تلویزیون کنسرت اجرا کنند. علاوه بر مدیر برنامه، "نورم" (راسینگتن) و "شیک" (جونکین) دستیارش، پدربزرگ "مکارتی" (برامبل) نیز همراه آنان است…

چند دوست با استفاده از راهنما ای راهی پیاده روی در جنگل "بولیوی" برای رسیدن به یک روستا می شوند . آنان بعد از کمی پیاده روی متوجه می گردند که این جنگل محل دشواری برای عبور است و...