دانش آموزان سرکش دبیرستان " انجل بیچ " قصد دارند از گروهی افراطی مذهبی و سیاستمدار فاسد انتقام بگیرند ....

داستان سریال در میامی اتفاق می‌افتد و درباره جوانی به نام “ایزی” است که ایده ساخت یک ارز دیجیتالی به نام GenCoin را در سر دارد. اما او نیازمند حمایت مالی است به همین دلیل با فردی به نام “اندی” شریک میشود. اندی یک کارمند بانک است که مقداری پول به طور مخفیانه برای سرمایه‌گذاری در این پروژه سرقت میکند اما ردپای به جا مانده از اندی، راه را برای یک مامور سرسخت FBI هموار میکند...

داستان سریال مربوط به چهار خواهر و برادر صمیمی است, اونها ذاتا بد نیستند اما راز تاریک و سری خانوادگی رو به همراه دارند, در 45امین سالگرد ازدواج پدر و مادرشون برادر اونها از سفری برمیگرده ، همشون از برملا شدن این راز میترسند, پس برادرشون اونها رو برای وفاداری به خانواده تهدید میکنه این راز به قدری شرم آور هست که...

Michael Westen (جاسوس!) وسط یک عملیات توی نیجریه، حکم سوختگیش رو دریافت می‌کنه! «به عنوان جاسوس وقتی می‌سوزی، نه پولی داری، نه کاری، نه سابقه‌ی کار، هرجایی ولت کنند مجبوری همونجا بمونی. روی هرکسی که هنوز باهات صحبت می‌کنه حساب می‌کنی. خلاصه تا وقتی نفهمی که چه کسی تو رو سوزنده هیچ‌ جا نمیری.» مایکل رو وسط Miami ولش می‌کنند. زادگاهش، جایی که مادرش و برادرش زندگی می‌کنند. تمام تلاشش اینه که بفهمه کی حکم سوختگیش رو داده. این وسط برای اینکه زندگیش بگذره با کمک دو نفر از دوستانش عملا نقش Private detective رو هم بازی می‌کنه. روایت قصه، اول شخص هست. خود مایکل قصه رو روایت می‌کنه.