«وایولت» (براونینگ)، «کلاوس» (ایکن) و «سانی» کوچولو (کارا هافمن و شلبی هافمن) زندگی بی دغدغه ای با پدر و مادرشان دارند تا این که خانه شان در آتش از بین می رود و پدر و مادرشان نیز کشته می شوند ...

گزارش گری جسور به نام «پالی پرکینز» (پالترو) در مورد ناپدید شدن اسرارآمیز شش دانشمند معروف تحقیق می کند. او با کمک ماجراجویی معروف به «کاپیتان اسکای» (لو) به این نتیجه می رسد که ماجرا زیر سر دکتر خبیث، «تاننکوف» (اولیویر) است. اما مشکل این جاست که هیچ کس از محل اقامت دکتر اطلاعی ندارد...

ماجرای فیلم در سال 1864، یکسال قبل از پایان جنگهای داخلی امریکا روی می دهد. «اینمن» که یک سرباز ایالتهای جنوبی است ، بعد از بهبود از یک جراحت مرگبار ، تصمیم می گیرد جبهه جنگ را رها کرده و عازم شهرش «کوهستان سرد» شود تا با دوست دوران نوجوانی اش «آدا» (نیکول کیدمن) ازدواج کند...

سال 1931، شهرکی در میروست. «مایکل سالی ون» (هنکس) برای سر دسته ی مافیایی، «جان رونی» (نیومن) کار می کند. شبی پسر دوازده ساله ی «مایکل» (هوچلین) می بیند که پسر خشن «رونی»، «کانر» (کریگ) هم کار گنگسترش را می کشد. «کانر» برای لاپوشانی جنایت، سعی می کند «مایکل» و پسرش را به قتل برساند ولی به جای آن ها مادر «مایکل»: و برادرش را می کشد...

نبرد استالینگراد. «واسیلی» (لو) تک تیزاندازی اهل اورال است که در سال 1942 به استالینگراد منتقل شده؛ و «سرگرد کونینگ» (هریس) آلمانی، استاد تک تیزاندازی است که به هر وسیله ای شده تصمیم گرفته دشمن قدرش را از میان بردارد...

آینده ی نامعلوم. «دیوید» (آزمنت)، یک بچه روبات است و طوری طراحی شده که عشق و عاطفه را تجربه کند. او فرزند «مانیکا» (اوکانر) و «هنری» (روباردز)، یکی از کارمندان شرکتی است که این بچه روبات را ساخته است. قرار شده «دیوید» جای پسر در اغما فرو رفته ی این زوج را بگیرد؛ ولی وقتی پسر طبیعی شان به هوش می آید و به خانه بر می گردد، «دیوید» که در جنگل رها شده، تصمیم می گیرد به «بچه ای واقعی» تبدیل شود …

«آلگراگلر» ، الهه ی طراحان بازی های کامپیوتری ، که آخرین بازی مبتکرانه اش «اگزیستنر» مرز بین واقعیت و دنیای سرگرمی را از بین برداشته ، و به شدت با تب و تاب و امیال طالبانش ارتباط برقرار کرده ، هدف توطئه ای مرگبار قرار گرفته و مجبور به فرار شده است...

نیویورک، سال 1950. مردی جوان بنام «تام ریپلی» (مت دیمون) به اروپا فرستاده می شود، تا در ازای گرفتن هزار دلار، یک پسر میلیونر خوش گذران بنام «دیکی گرین لیف» (جود لا) را به خانه‌اش، یعنی آمریکا باز گرداند. اما وقتی که نقشه اش با شکست مواجه می شود، دست به اقداماتی دور از انتظار می زند.

زمانی در آینده. «وینسنت» (هوک) هویت فردی به نام «جروم» (لو) را بر می گزیند که در حادثه ای علیل شده و از نظر ژنتیک از او برتر است. به این ترتیب «وینسنت» امکان پیدا خواهد کرد که به نوعی یکی از سرنشینان سفینه ای برگزیده شود که راهی سیاره ی تایتان است...

در سال 1930 در برلین مردی یهودی دستگیر و به اردوگاه کار اجباری نازی ها فرستاده میشود ...