در یک بعدازظهر گرم ماه نوامبر در نیویورک، یک مهاجر جوان ژاپنی و پسر عمویش به طور خودجوش تصمیم می گیرند یک مرغ زنده بخرند تا برای شام بپزند.

دستیار مدیر تجاری با شکست بزرگی مواجه میشود زمانی که فرصت پیدا میکند تا شغلش را با یک گربه بهبود ببخشد. اما او به طور اتفاقی گربه را گم میکند و همه چیز از هم می پاشد ...

پسری با بادکنکی که به نظر می رسد دارای احساس است دوست شده و شروع به تعقیبش می کند.او پسر را تا مدرسه،اتوبوس و کلیسا دنبال می کند.آنها با هم در خیابانهای پاریس بازی می کنند و از گروهی که قصد نابودی بادکنک را دارند دوری می کنند...

داستان این فیلم کمدی درباره‎ پسر نوجوانی به نام کالوین میباشد که در فرودگاه کار می‎کند. ولی زمانی که یک نوجوان انگلیسی که وقت زیادی را برای زندگی به خاطر بیماری‎اش ندارد و از کالوین کمک می‎خواهد…

مردی که از باغ میوه پدرش امرار معاش می کند، سعی می کند از تیر برقی که قرار است در وسط زمینش کاشته شود، خلاص شود.