جستجو حرفه ای

Unforgiven

(1992) 1080p Blu-Ray Full HD
03 اردیبهشت 1393 : زمان آخرین بروزرسانی
8.2
IMDb
435,621 vote
0
Metacritic
0
Rotten Tomatoes
9.5
User
4 vote
به این فیلم امتیاز دهید
وایومینگ، سال 1880. گاوچران مستی، فا//حشه ای را زخمی می کند. «داگت» (هاکمن)، کلانتر مستبد شهر، گاوچران و دوستش را بدون مجازات رها می کند. زن و چند تن از همکارانش هزار دلار جمع می کنند تا به عنوان جایزه به کسانی بدهند که بتوانند آن دو را مجازات کنند. «اسکوفیلد کید» جوان (وولوت) نیز سراغ «ویلیام مانی» (ایست وود)، خلافکار سابق می رود تا بتواند با کمک هم جایزه را به دست بیاورند...
مشاهده کامل
جهت ثبت نظر ابتدا وارد سایت شوید یا ثبت نام نمایید
هیچ نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را ثبت نمایید
دانلود مستقیم زیرنویس

مقدمه:ایستوود به نحوی بی‏نظیر چهره‏ای از یک‏ بازمانده،یک سرباز پیر،موجودی که توسط گذشته‏اش‏ اغوا شده و در یک کلام یک روح را تجسم می‏کند.بدین‏ ترتیب،نابخشوده از پنج سال پیش شاهد اصلی این‏ مدعاست.این فیلم است که در طول زمان در اذهان‏ باقی‏مانده و جایگاه ویژه و قاطعی یافته است.این فیلم‏ در عین حال تکامل ایستوود را به‏عنوان یک شخصیت به‏ نمایش می‏گذارد و به سینمای او عمق می‏بخشد.پس از آن چهار فیلم این حالت را تداوم می‏بخشد:دنیایی کامل، پل‏های مدیسون کانتی،قدرت مطلق و نیمه‏شب در باغ‏ خیروشر که در ماه‏های اخیر به اکران درآمد.سال‏های‏ 90 قبل از هرچیز دوران ایستوود است؛فیلمسازی که به‏ طور معجزه آسا،ماهرانه و هنرمندانه موفق شده تا آماتورهای ابدی‏”کلاسیک‏”را با رجزخوانان مدرن آشتی‏ دهد.وی به هیچ‏وجه با تمایلات سینمای آمریکا کاری‏ ندارد و با حسادت رازی را حفظ می‏کند؛آن چیزی‏که وی‏ آن را در آخرین اثرش-نیمه‏شب در باغ خیروشر-با غوطه‏ور کردن در فرهنگ جنوب،بین تجمل هرزگی، روش مرسوم و جادوی سیاه به بازی می‏گیرد تا کسی‏ موفق به نفوذ و کشف این راز نشود؛متنی که از نظرتان‏ می‏گذرد سعی می‏کند حداقل اهمیت آن را نشان دهد و بر عناصر تشکیل‏دهنده آن تأکید ورزد.ایستوود باز هم ما را مسحور خواهد نمود.

نابخشوده چندسال پس از روی صحنه آمدن،تمام‏ ارجاعاتش به زمان کنونی را روشن می‏کند در حالی که ما را از نتیجه واقعی خود جدا کرده است:مرگ وسترن و اسطوره آن.ایستوود ژانر در حل مرگ وسترن را به خاک‏ می‏سپارد،همان‏گونه که‏”کید”و”یلیام‏مانی‏”را در بین‏ مرده‏ها به یاد می‏آورد.برای ایستوود لازم بود تا تمام‏ حرکات خودبه‏خودی از یاد رفته را راه اندازی کند و هم‏ چنین جسم قهرمانانش را همان‏گونه که باید باشند بیاراید. این تمایل لذت جویانه خشنی که بر جولان دادن در میدان تخیلات واهی به همراه سوار شدن بر ژانر نیمه‏ جادویی و هیجان‏انگیز مبتنی است به‏طور مستقیم از سوجیولئونه نشأت می‏گیرد که هرگز به جز ادامه دادن‏ یک نمایش کلاسیک کامل،آرزویی نداشته است.تنها موضوع او در حد فاصل روزی روزگاری در غرب تا روزی‏ روزگاری در آمریکا شکل می‏گیرد.از این‏جا حاصل کار او در صحنه‏پردازی ناشی می‏شود که هر کنش را کند و تنظیم می‏سازد تا کاراکتر روحی و افسانه‏ای را بهتر به‏ نمایش بگذارد.شخصیت‏های او در حالی که در دنیای‏ اسطوره‏ها رها شده‏اند مجبورند تا به مثابه قهرمانان‏ افسانه‏ای رفتار کنند و این وظیفه را علی‏رغم میل باطنی‏ خود برای دنبال کردن ژانر و زمان فیلم به عهده‏ گرفته‏اند.

کلینت ایستوود اصول استاد خود را پی می‏گیرد و در وسترن خود از موجودات افسانه‏ای استفاده می‏کند.ویلیام‏ مانی،لیتل بیل یا انگلیش باب اسطوره‏های برگرفته از واقعیت نیستند،بلکه از تخیلی بسیار پست انتخاب شده‏اند. افسانه احترام برانگیز این شخصیت‏ها که بازتابی کدر از قهرمانان گذشته است چیزی به جز بزرگنمایی کلیشه‏های‏ سهل الوصول و احساسی نمی‏باشد.فقط یک نزدیک بین‏ به نام کید و یک میرزا بنویس به نام بوشام هستند که به‏ شخصیت‏ها حیات می‏بخشند.ما هرچه بیش‏تر غرب را فتح می‏کنیم تولدی از نسل خاص وسترن کلاسیک‏ آمریکایی را ملاحظه نمی‏کنیم.چیزی جز چهره‏های پیر باقی نمانده‏اند که محکومند برای آخرین بار نشانه‏هایی از دنیای متحول را بازآفرینی کنند.کارگردان به شدت‏ مبنای تخیلی این ژانر یعنی مردانگی و مرد سالاری را مورد حمله قرار می‏دهد.فاحشه جوانی در یکی از طبقات‏ یک سالن نمی‏تواند از خنده خود در قبال حقارت جنسی‏ یک مشتری جلوگیری کند.کابوی وی را که سیلی خورده‏ و مجروح است دچار قطع عضو می‏سازد.بدین ترتیب‏ نابخشوده آغاز می‏شود.اسطوره مبنایی وسترن به لرزه‏ می‏آید،افسانه تسلط مردان،مشتت می‏گردد و زنان‏ می‏توانند کنش را با عظمت یک همخوانی باستانی تهیج و تقویت کنند.

از این لحظه به بعد،ایستوود صحنه‏پردازی و ساختار سناریوی خود را براساس مکانیسمی که افسانه‏ها را شکل می‏دهد پایه‏گذاری می‏کند:بازی مداوم ارتعاش و انعکاس کنش‏ها.از اولین صحنه،این ارتعاش فریادهای‏ اتاق مجاور است که توجه کابوی جوان را به خود جلب‏ می‏کند،درست به همان ترتیب که کید بعدها مانی را مورد خطاب قرار خواهد داد؛زیرا وی صحبت کردن از گذشته‏اش را”می‏فهمید”.تمام داستان فیلم از این پدیده‏ انعکاس وقایع پیروی می‏کند.یک صحنه با یک ارتعاش‏ به وجود می‏آید و در حالی که پیش می‏رود انعکاس‏ دیگری به وجود می‏آورد.لیتل بیل(جین هاکمن)چهره‏ انگلیش باب را مخدوش می‏سازد زیرا ورودش را به خبر داده‏اند و می‏گوید که‏”به تمام‏ بروبچه‏های شرور منطقه اخطار بدین‏”!بنابراین،هیچ‏ اپیزود خشن و حادثه‏ای پیش نمی‏رود مگر آن‏که‏ تماشاچی بتواند آن را تفسیر کند و وقایعش را درک کند. 

اما ارتعاش اصلی در جای دیگری است و آن همانی‏ است که کنش را در خمیره شخصیت‏ها برمی‏انگیزد. تازگی نابخشوده مدیون این دوگانگی اخلاقی است که‏ هر بازی را خلق می‏کند.هر قاتلی کاری را که می‏خواهد انجام دهد اعلام می‏کند،آن را انجام می‏دهد،و سپس آن‏ چه را انجام داده مورد قضاوت قرار می‏دهد.بنابراین کنش‏ هرگز فی البداهه و ابتدایی نیست،بلکه به‏طور سیستماتیک تجزیه و قطعه‏بندی شده است؛در حالی که‏ این کنش به‏طور مجزا از بین نمی‏رود.قهرمانان وسترن‏ کلاسیک هرگز دچار عذاب و ناراحتی نبودند و فقط عمل‏ می‏کردند.احساس و سئوالاتی که از این پس باعث‏ ارتکاب جنایت می‏شوند،ادامه کار را برای قهرمانان مختل‏ می‏کند و روح آنان را شکنجه می‏دهد.

تنها پول،و منطق بازار است که آنان را وادار به‏ کشتن می‏کند”و در مسیر حوادث شوم قرار می‏دهد.هیچ‏ چیز از این لحظه به بعد مانع آنان نمی‏شود و به یک‏ مشت دلار است که خشونت ادامه می‏یابد.پول استلزامی‏ است برای نفی علاقه متقابل و تفاهم که کنش‏ها را شکل می‏دهد.ویلیام مانی بی‏جهت‏ دنیای آرامی را تصور می‏کند که در آن ارتباط زن و مرد از روابط قدرت می‏گریزد و به دایره ملاطفت وارد می‏شود؛ این آرزویی که وی را آزار می‏دهد دست نیافتنی است.به‏ همین دلیل،جراحت قلبی شخصیت فیلم را تحلیل می‏برد و وی را بین گذشته نه چندان دور،خوشبختی و غم،و ضرورت‏ اقتصادی برای بازگشت به گذشته‏ای دور و وحشتناک‏ سرگردان می‏سازد.علائم‏ این جدایی،مرارت‏های خاطرات،آثار زخم در صورت و بدن در هر صحنه‏ای از نابخشوده حضور دارند.مانی و فاحشه جوان که از لحاظ”اثر زخم در صورت‏”خواهر و برادر هستند تمام نیروی خود را به کار می‏گیرند تا به نوبه‏ خود نشان دهند که زخم خورده‏ها چه کسانی هستند.آنها هیچ آرزوی دنیای هماهنگ را در جهانی که پول‏ سیستمی،از انحطاط و تماس‏های جسمانی را به وجود آورده در سر نمی‏پرورانند.

داستان فیلم نیز عظمت و جذابیتی را که جان فورد، دیگر استاد ایستوود،می‏توانست به آن بدهد،از دست داده‏ است.ایستن نظاره‏گر،نویسنده زندانی صحرا همواره‏ شخصیت‏هایش را به عظمت فضا و به توازن شاعرانه بین‏ زمین و آسمان می‏فرستاد.تمام‏ سینمای وی را تناقض بین ضرورت عمل و تخیل،رفت و آمد روح‏های سرگردان،ضرورت حرکت نسبت به‏ بی‏تحرکی شکل‏پذیر،شاعرانه و آتشین تشکیل می‏داد. صرف‏نظر از صحنه‏های ابتدایی مرد کافه‏ای ارزان قیمت‏ هیچ ردپایی از ایستوود ملاحظه نمی‏شود.چهره‏های این‏ فیلم،مثله شده و اتفاقی است همانند آخرین علائم‏ طبیعتی که رنج برده است و نتوانسته هماهنگی اولیه خود را بازیابد.کارگردان در نابخشوده به دقت تمام آثار زخم‏ شخصیت‏ها را در صورت ایشان قرار می‏دهد،از این پس، جهان نیز زخم خورده است.هنگامی که مانی و همدستانش کابوی جوان را می‏کشند،زمین از هر جهت‏ شکاف برمی‏دارد.زمین تنها راضی نمی‏شود تا فضای‏ پلان را در برگیرد و تسلط خود را بر آسمان برقرار سازد، بلکه عنصر انسانی را برای این‏که ناپدید سازد،می‏بلعد و بی‏اعتبار می‏کند.بدین ترتیب،درد کهنه یک مرد جوان و زخمی،ورای صخره‏ها مخفی می‏گردد.گویا جسمی‏ توسط سنگ‏ها بلعیده شده است.این تصویر دیگر نمایشی‏ برای نگاه کردن همانند وسترن کلاسیک باقی نمی‏گذارد. این موجود که از دنیای انسان‏ها جدا شده است،با بلعیدن‏ آنها و تبدیل شدن به گورستان آنها،انتقام خود را می‏گیرد.

این تفکر از طبیعت که موجودات انسانی را با لذت به‏ کام خود فرو می‏برد،صحنه‏ای است که در بطن دو فیلم‏ بعدی ایستوود به چشم می‏خورد.دنیایی کامل بازگو نمی‏شود مگر با بازجویی پیکر یک انسان توسط یک‏ تصویر.اگر نابخشوده نشانه‏هایی از یک آدمکش را تا جایی که صحنه اصلی درام ادامه دارد رد گذاری کرده‏ است،دنیایی کامل به دنبال جاده‏ای است که یک انسان‏ می‏باید ان را برای رسیدن به پلان‏های اولیه فیلم طی‏ کند. همین موضوع برای پل‏های مدیسون کانتی صادق است: داستان جذب و تحلیل شدن پیکرهای دو عاشق در یک‏ منظره. طبیعت هرچه‏قدر که پست باشد انسان‏ها را با خود می‏برد؛هنگامی که روبرو و فرانسکا جدا می‏شوند، طبیعتی که تا آن لحظه باشکوه و هماهنگ بوده فقط بارانی و گل‏آلود است.هر آن چه زندگی به او وعده داده‏ همان می‏شود.برای او کافی است تا منتظر بماند.

 

منبع: مجله نقد سینما

Awards
Unforgiven