جستجو حرفه ای

Ran

(1985) 720p Blu-Ray HD
08 اردیبهشت 1393 : زمان آخرین بروزرسانی
8.2
IMDb
135,970 vote
0
Metacritic
0
Rotten Tomatoes
9
User
1 vote
به این فیلم امتیاز دهید
ژاپن، قرن شانزدهم. «هیدتورا ایچی مونجی» (اکادایی)، حاکم هفتاد ساله ی سه قصر در ناحیه ی اونو، پس از سال ها حکومت مستبدانه تصمیم می گیرد از مقام ریاست خاندان خود کنار رود و حکومت را بین سه پسرش تقسیم کند.
مشاهده کامل
جهت ثبت نظر ابتدا وارد سایت شوید یا ثبت نام نمایید
هیچ نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را ثبت نمایید

«آشوب» یکی از آخرین آثار استاد سینمای ژاپن آکیرا کوروساوا است. فیلم ضیافتی بصری از رنگ ها و قاب های به دقت چیده شده ای است که در دیگر آثار کوروساوا هم چندان سابقه ندارد. کوروساوا سنت ژاپنی را آنچنان با زیبایی و ظرافت در قالب درامی ویکتوریایی ریخته است که به هیچ وجه این امر که فیلم اقتباسی از شاه لیر، شاهکار ویلیام شکسپیراست حس نمی شود.اگرچه اینطور که کوروساوا بعد ها گفته، ایده ی داستان هنگامی به ذهنش آمده که در مورد یکی از بزرگترین اربابان تاریخ ژاپن مطالعه می کرده که سه پسر بسیار اصلح داشته است. او با خود فکر کرده که اگر این مرد سه پسر ناخلف داشت چه می شد. درام از همین سوال شکل گرفت و نیروی محرکه ی فیلم را هم چرخش قطب های فیلم در ابتدا شکل دادند؛ در آغاز میبینیم که هیدتورای ارباب مملکت را به پسرانش واگزار می کند و خود از حکومت کنار می کشد که این باعث تحریک یکی از فرزندان می شود، کسی که حقیقت را می گوید و به خاطر گفتنش توسط ارباب طرد می گردد. در ابتدا ما دو پسر دیگر را که فروتنانه تصمیم پدر را می پذیرند فرزندان صالح و دیگری را که با خشونت تصمیم پدر را محکوم می کند پسر نا خلف می دانیم، درام در واقع حول چرخش این نقش ها می گردد، اینکه چگونه دو پسر دیگر خیانت می کنند و فرزندی که طرد شد پدر را در میابد.

داستان کوروساوا اما اقتباسی آزاد است و از لحاظ مضمون کلی ارتباطی با تراژدی شکسپیر ندارد. شاه لیر در مورد زجرهای بی دلیلی است که بر سر آدم ها می آید و آن ها را به تباهی می کشاند، در حالی که در «آشوب» عامل تمامی حوادث خود انسان است. کوروساوا در این فیلم از بشریت بسیار نا امید است. او انسان را موجودی نشان می دهد که تنها به دنبال نابودی و جنگ و قدرت است و هرچیزی که سر راهش قرار بگیرد را از بین می برد. علت نابودی هیدوتورا اعتماد بیش از حد به فرزندانش و نادیده گرفتن کسانی بود که حقیقت تلخ را با شهامت به او گوشزد کردند، علت مرگ دو برادر طمع قدرت و فریب بانو کائده است و… شاید تنها کسانی که بدون هیچ دلیلی قربانی جنگ طلبی و غرور پدر و دو برادر دیگر می شوند، سابورو پسر کوچکتر و طرد شده و بانو سوئه همسر برادر دوم هستند. پوچی مرگ سابورو و بانو سوئه چیزی است که در نا امیدکننده ترین آثار کوروساوا هم از آن سراغ نداریم. خود کوروساوا در مصاحبه ای گقته بوده که «آشوب» به شدت تحت تاثیر افسردگی های پس از جنگ جهانی است و این مردن بی دلیل آدم ها و قربانی شدن آن ها در گیر و دار جنگی که نقشی در آن نداشتند استعاره ای از کشته شدن هزاران ژاپنی ای بوده که در جنگ جهانی به کام مرگ کشیده شدند.

نام فیلم به خوبی بیان گر پیش روی عمومی داستان است. در شروع داستان در موقعیتی هستیم که همه چیز در تعادل است، اگرچه به نظر می رسد که به تازگی همه چیز آرام گشته. هیدوتورا مدت ها جنگیده تا توانسته منطقه را فتح کند و حالا پس از سال ها تصمیم می گیرد هدایت امور را واگذار کند. با جلو رفتن روند داستان همه چیز روبه هرج و مرج بیشتر می رود؛ یک برادر طرد می شود، دو برادر دیگر ابتدا علیه پدر می شورند سپس برادر بزرگتر کشته می شود و برادر دیگر (جیرو) توسط بانو کائده که همسر برادر بزرگتر بوده فریب می خورد و… این هرج و مرج بیشتر و بیشتر می شود و در صحنه ی نبرد پایانی در دره ی آزو به اوج خود می رسد. این بی نظمی را حتی در رنگ های به کار رفته هم میتوان دید، رنگ هایی شدید که حضورشان موید نوعی بی نظمی است، پرچم های قرمز و زردی که در هم گره می خورند و تعادل قاب و آرامش بیننده را به هم می زنند. در چند جای فیلم ابرهایی را هم میتوان دید که در هم میپیچند و از هم باز می شوند، در واقع استعاره ای از آشوبی که همه چیز را به زیر چرخ خود میگیرد و به پیش می رود.

«آشوب» از نظر زیبایی بصری فوق العاده است. کمتر فیلمی را میتوان سراغ داشت که اینچنین چینش صحنه ها و استفاده از نور و رنگ را به حد کمال رسانده باشد. قاب های بسیاری هست که به دوره های مختلف نقاشی ارجا می دهد. به عنوان مثال در سکانس ورود دستیار و دلقک و ارباب به کلبه ی قدیمی، قاب ها به شدت شبیه نقاشی های دوره ی رنسانس است. حرکت دوربین هم معمولا بسیار محدود است. کارگردان در اکثر اوقات از دوربینی ثابت بهره گرفته که با تراولینگ به دنبال کنش نمی رود بلکه یا به آن کات می شود و یا خود اکشن وارد قاب می گردد. اینجا این امر به خوبی البته جواب داده است چون با ورود ناگهانی ما به کنش حس بی نظمی خیلی خوب به بیننده القا می شود مثل صحنه ی درگیری در کاخ سوم و شکست ارتش هیدتورا از دو پسرش. موسیقی فیلم هم که از آثار مالر برگرفته شده اگرچه خیلی کم مورد استفاده قرار گرفته اما تاثیر خود را می گذارد و حضورش هم حس نمی شود به خصوص در سکانس درخشانی که هیدتورا از بانو سوئه می خواهد که به خاطر کشتن خانواده اش از او متنفر باشد.

کوروساوا کارگردانی کمالگرا است. این را به خوبی می توان از میزانسن های دقیق و قاب های تماشایی و زیبای او در این فیلم فهمید. او ایده ی ساخت این فیلم را در اواسط دهه ی هفتاد در سر داشت اما به دلیل شکست تجاری چند اثرش تا 1983 نتوانست سرمایه ی فیلم را تهیه کند. او البته در این مدت پروژه ی «آشوب» را رها نکرد. کوروساوا با وسواس بیش از حدش ده سال تمام تک تک نما های فیلم را به صورت استوری برد نقاشی کرد تا بالاخره توانست فیلمش را آنگونه که می خواست خلق کند. وقتی در 1968 کمپانی فاکس قرن بیستم که کوروساوا را برای ساخت «تورا تورا تورا» استخدام کرده بود، او را اخراج نمود علت تصمیمشان را کمالگراییِ در حد دیوانگی این کارگردان ژاپنی اعلام کردند. این کمالگرایی اما در «آشوب» باعث ساخت شاهکاری گردیده که حالا با گذشت این همه سال و پس مرگ استاد ژاپنی قدرش را به درستی دانسته اند و در کنار بهترین آثارش جای داده اند.


منبع: فیلمروز

Awards
Ran